چکیده:
از چالشهای مهم بحث متشابهات، آیات مربوط به صفات خبریّه است. در تبیین این صفات، نظریات گوناگونی ارائه شده است. اندیشههای «اثبات» و «تاویل» از مشهورترین این نظریات است. عدهای برای تفسیر صفات مورد بحث، به توسعه معنا رو آوردهاند که حاصل آن دو نظریه «وضع الفاظ بر ارواح معانی» و «تجرید معنا» شده است. طبق دیدگاه اول الفاظ بر ارواح معانی وضع شدهاند و بر اساس اندیشه دوم الفاظ در ابتدا بر معانی مادی وضع شدهاند، اما به تدریج در معانی معنوی با تجرید از خصوصیات جسمانی، به صورت حقیقی استعمال شدهاند. بسیاری پنداشتهاند که این دو، یک نظریه است. این مقاله برآن است که میان این دو نظریه شبیه به هم تفاوت بگذارد. در نوشتار حاضر پنج دلیل بر متفاوت بودن این دو اندیشه ارائه شده است. در بخش پایانی هر دو اندیشه به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
(طباطبايي، 1417: 2 / 314) اما نظر ايشان در مورد کيفيت و شکل کلام خداوند بهطور اجمال اين است که تکلم خدا با تکلم بشر متفاوت است؛ بشر به جهت انتقال مقاصد خود به يکديگر نيازمند تکلم است و براي اين کار از صداهايي که از حنجرهاش خارج ميشود کمک ميگيرد.
بايسته است توجه شود تفاسيري که براساس نظريه «تجريد معنا» از صفات خبريه ارائه ميشود در اغلب موارد با تفاسيري که طبق نظريه «وضع الفاظ بر ارواح معاني» بيان ميشود مساوي هستند؛ آنچه اين مقاله به دنبال آن است، اثبات متفاوت بودن اين دو نظريه است که هر کدام راهي جداگانه براي رسيدن به نتيجه است.
بهطور قطع علامه از وجود نظريهاي به نام «وضع الفاظ بر ارواح معاني» اطلاع داشت و اين انديشه را در آثار اندیشمندانی چون ابنعربي، ملاصدرا، فيض کاشاني و سایر حکما و عرفا مشاهده کرده است، اما تا جايي که نويسندگان اين مقاله تتبّع کردهاند، صاحب الميزان در هيچ جا از اين نظريه با چنين اسمي و با تقريري که صاحبان اين انديشه آن را تبيين کردهاند، سخني به ميان نياورده است و در مقابل از تطور تاريخي وضع الفاظ با محوريت نيازهاي مادي سخن رانده و بارها مضمون عبارت «تجريد معنا» را به کار برده است.
5. مثالهايي که در تبيين اين نظريه آورده ميشود، همه اسم است، اما نتيجه به تمام الفاظ قرآن سرايت داده ميشود.
اما در صفات خدا و معاني کمالي ديگر که هدف اصلي اين نظريه است، تعميم طولي است و سخن از مصاديق گوناگون نيست، بلکه مراتب مختلف يک حقيقت مورد نظر است.