چکیده:
بحث و بررسی در زمینة چیستی الگو و نقش آن در تربیت، همواره دغدغة مهم فیلسوفان تعلیم و تربیت بوده است. بر این اساس، دربارة جایگاه الگو و اهمیت آن، سخنان نغز، بسیار گفته شده است؛ اما دربارة نقش الگو در انتقال ارزشها و چگونگی اثرگذاری آن بر افراد تحت تربیت، به ویژه نسل جوان، کمتر سخن به میان آمده است. پژوهش حاضر بررسی نقش الگو با رویکرد یاد شده را مطمح نظر خود قرار داده است. نویسنده در این نوشتار با تقسیم روششناسی مرتبط با الگو و افراد هدف و بیان مؤلفههایی در ذیل هریک، کوشیده است تا به دیدگاهی نو در این زمینه تقرب جوید. اهمیت و حساسیت الگوپذیری، برخوردار از فرایندی است که سرعت و سلامت آن، به دقت و توجه به این مؤلفهها و رعایت عملی آنها وابسته است. این پژوهش با رویکرد درون دینی و به شیوة تحلیلی ـ منطقی انجام شده است.
خلاصه ماشینی:
"» همانگونه که بیان شد، گویا همین کافی بودن و واضح و روشن بودن جنبههای الگویی در رسول گرامی اسلام( دلیل معرفی او در قرآن بهعنوان الگوی حسنه بوده است؛ زیرا آن وجود مقدس، بهترین الگو در همة ابعاد است؛ تا جایی که همة الگوها، الگو بودن خود را وامدار اویند؛ به این معنا که هیچ کس نمیتواند الگویی مناسب برای آدمیان بوده باشد؛ مگر اینکه به گونهای از کمالات او برخوردار باشد و نور و روشنایی آن حضرت را عرضه کند.
چهبسا برای برخی عالمان، برخورداری از دنیا از راه حلال نیز میسر باشد، اما چون الگوی مردم و در برابر دید و قضاوت جامعهاند، نهتنها مستحب است که از حلال دنیا نیز به متوسط آن اکتفا کنند، بلکه در مواقعی و شرایطی، این امر به وجوب میرسد و ترک آن، چهبسا فعلی حرام باشد؛ زیرا موجب سست شدن باورهای دینی و گزارههای مقدس الهی مردمان، به ویژه جوانان پاکسیرت است؛ دلهای آنان را آشفته میکند و چهبسا دستان پاک آنان را نیز آلوده سازد و نمکی بر زخم جسم و جان کسانی باشد که از کمترین امکانات برای امرار معاش محروماند.
در بیشتر مواقع، حتی کسانی که محو در الگو و کمالات او شدهاند، به این امر واقفاند که الگوی آنها چهبسا به طورکامل دارای همة مراتب ارزشی نیست، اما در عین حال، از یک سو چون برتر از او را نمییابند و از سوی دیگر، به طور فطری احساس میکنند که باید نمونهای عینی در پیش روی خود داشته باشند، از الگو استقبال میکنند و شخصیت روانی ـ احساسی خود را به او میسپارند و میکوشند تا سرزمین وجودشان را همچون او بارور سازند."