چکیده:
اساس و بنیان هر دینی بر آموزههای دینی آن استوار است. در مسیحیت نیز وجود دگماها و اصول اعتقادات مسیحی اهمیت بهسزایی دارد. بیشک نقش کلیسا و شوراهای کلیسایی در شکلگیری آن نقشی کلیدی است. بیان تاریخ و چگونگی شکلگیری اعتقادات مسیحی، بیانگر آن است که آموزههای دینی مسیحی، بیشتر تحت تأثیر آبای کلیسا بوده تا انجیل و دستورات دینی حضرت عیسی.در این مقاله، تلاش شده است با استفاده از منابع اصیل مسیحیت، به اثبات کلیسایی بودن دگماهای مسیحی بپردازد و فاصلهگرفتن از تعالیم اصیل مسیحی را، که در واقع همان اعتقادات یهودی بوده، محصول تلاش کلیسا بداند.
The foundation and basis of every religion is based on its religious doctrines. Christian dogmas and principles of faith in Christianity are of great importance، too. No doubt، the church and church councils have had a key role in their formation. Elaboration on the history and how Christian principles of faith have been formed shows that Christian religious doctrines have been more influenced by Church Fathers than by Bible and Jesus Christ's religious decrees. Using the authentic resources of Christianity، the present paper tried to prove that Christian dogmas are church- based and that distancing from authentic Christian teachings which really were the very Jewish beliefs was the result of church's endeavor.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، میتوان به صراحت اعلام کرد که آموزة الوهیت مسیح، که از اساسیترین آموزههای اعتقادی در کلیساست، در قرن چهارم در شورای کلیسایی نیقیه به وجود آمد؛ چراکه تا قبل از آن زمان، این آموزه به صورت رسمی مقبول کلیسا و مسیحیان اولیه، که در دوران شکنجه و آزار بر دین خود استوار بودند، نبود.
با اقتدار خداوند ما عیسی مسیح و رسولان مبارک پطرس و پولس و با اقتدار خود ما، اعلام و اظهار و تعریف میکنیم این عقیده را که مریم باکرة مبارک، از نخستین لحظة بارداریاش به فیض بینظیر و امتیاز از سوی خدای متعال، نظر به شایستگیهای عیسی مسیح منجی بشر، ازهر لکة گناه اصلی حفظ شده است، و این اعتقادی است که خدا آن را وحی کرده است و بنابراین، همة مؤمنان باید آن را قاطعانه و پیوسته باور داشته باشند...
پس از دوران نهضت دینی، دو دیدگاه در کلیسای کاتولیک به وجود آمد: برخی مانند کالیکانیسمها(Callicanism) معتقد بودند پاپ در چارچوب اصول و قوانین کلیسایی، رهبر کلیساست و بر اقتدار شورای عمومی کلیسایی بر پاپ تأکید کردند و در 1682 در پاریس در بیانیهای که به «چهار اصل» معروف است، اعلام کردند تا وقتی کلیسا موافقت خود را با نظر پاپ اعلام نکرده است، نظر پاپ قابل اصلاح است.
متن بیانیه مربوط به عصمت پاپ چنین است: با پیروی وفادارانه از سنتی که از آغاز ایمان مسیحی به ما رسیده است، برای جلال نجاتدهندة ما خدا، تکریم مذهب کاتولیک، و نجات مسیحیان، با تأیید شورای مقدس، ما (پاپ پیوس نهم) این اصل ایمانی مکاشفهشده را تعریف کرده و تعلیم میدهیم: پاپ روم، وقتی براساس اقتداری که به او داده شده و توسط مساعدت الهی که به او به سبب جانشینی پطرس متبارک، وعده داده شده، سخن میگوید؛ ..."