چکیده:
رگههای عرفیشدن در قرائت شلایرماخر از دین، بیانگر این است که تجربۀ دینی راه به جایی نبرده و به جهات گوناگون نهتنها شرافتی به دین نبخشیده، بلکه آن را در مسیری عرفی قرار داده است. فروکاستن حقیقت دین به تجربۀ دینی شخصی، کنار نهادن کتاب مقدس به عنوان مجموعهای از دستورات الهی، و تقلیل آن به کتاب ثبت تجربۀ دینی، بیتوجهی به نقش عقل، شریعت، مناسک دینی، بیتوجهی به مابعدالطبیعه و نیز اومانیستی بودن رهیافت معناگرایانه به دین را میتوان از جمله رگههای عرفیشدن در تفکر دینی شلایرماخر دانست. وی دین را از حوزۀ علم و عمل، به عالم خصوصی احساسات پارسامنشانه تأویل برده است. این مقال بر آن است تا ضمن تبیین رهیافت دینی شلایرماخر، عناصر عرفی را در رویکرد دینی وی نشان دهد. روش مقاله در مراجعه به آراء، استنادی و در تبیین محتوا، تحلیلی ـ انتقادی است.
The sings of conventionality in Schleiermacher's reading of religion shows that religious experience has had no results and has not only bestowed religion with no superiority but also has put it in a conventional way. Reducing religion to a personal religious experience، putting aside the sacred book as a set of divine decrees and reducing it to a book for registering religious experience، neglecting the role of intellect، divine law، religious rituals، and metaphysics as well as Schleiermacher's humanistic and spiritual approach to religion can be considered as signs of conventionality in his religious thinking. He has moved the religion from the realm of knowledge and practice to the personal world of ascetic sensations. The present paper tries to elaborate on Schleiermacher's religious approach and show the conventional elements in his approach. The research method is documentary when reffering to the views and analytical- critical when analyzing the content.
خلاصه ماشینی:
"24) تلاش شلایرماخر این بود تا نشان دهد، دین تنها یک نظام الهیاتی، یا مجموعهای از نظریات، آموزهها، اصول و یا افکار و یا حتی تحلیل حقیقت یک وجود ادراکناپذیر نیست، بلکه چیزی است که با روح آدمی سروکار دارد.
تا پیش از شلایرماخر در دیدگاه سنتی مسیحی، وحی حاصل تجربۀ انسانهای برگزیده بود، اما بر اساس نگرش وی و تمرکز بر تجربۀ دینی، این تفکر که دین نه حاصل تجربۀ انسانهای برگزیده، بلکه پیامد تجربهای است که بالقوه در درون همۀ انسانها وجود دارد، مطرح گردید.
به طور کلی، باید گفت: در نگرش الهیاتی شلایرماخر دین، همچون قرون وسطی یا حتی عصر اصلاح دینی، عزیمت و گذار به چیزی فراسوی جهان و فراطبیعی نیست، بلکه ارتباطی است صمیمانه و احساس سکونت امری متناهی در نامتناهی است که در یک حالت تجربه، برای انسان اتفاق میافتد.
این نگرش ناخواسته موجب میشود تا حقیقت متعالی دین، در حد نوعی ایدئولوژی دنیایی و شخصی تنزل یافته و در فرایند عرفیشدن قرار گیرد؛ چراکه شلایرماخر تجربۀ دینی را ملاک، معیار، و گوهر دین پنداشته است.
نتیجهگیری با بررسی اندیشههای شلایرماخر در باب دین، میتوان گفت: وی گرچه در جریان نواندیشی دینی، رویکردی جدید و بازسازیکننده به دین و قلمرو آن داشته و تلاش کرده تا دین را از گرفتار آمدن در انتقادات عصر روشنگری نجات دهد، اما با این حال، قرائتی از دین ارائه داده است که از مشکلات قابلتوجهی برخوردار بوده و در مسیری عرفی قرار گرفته است."