چکیده:
برتری و برگزیدگی ملتی در پیشگاه الهی وابسته به ملاکها و معیارهایی است. استخراج و بررسی این ملاکها و معیارها و نیز تشخیص مصادیق واقعی برگزیدگی بر اساس متون مورد وثوق ادیان و تطبیق آنها، از مهمترین مسائلی است که موجب راهیابی به تعالیم حقیقی ادیان گشته و تلقیهای سلیقهای و منفعتطلبانه را آشکار میسازد. کتاب اشعیای نبی که جزو کتب انبیای متأخر در مجموعه عهد قدیم است. علاوه بر اشتمال بر مباحث اعتقادی و پیشگوییها، خصوصیات قوم بنیاسرائیل را به تفصیل مطرح کرده است. این خصوصیات که انطباق کامل با آیات قرآن کریم دارد، قوم بنیاسرائیل را قومی طاغی معرفی میکند که برخلاف مفاد میثاق الهی (ملتزم نمودن آنان بر توحید و اعمال مؤمنانه) با آلوده شدن به انحرافات عقیدتی و اخلاقی، از خدا و دین موسی علیهالسلام و پیامبران پس از آن حضرت، اعراض نموده و به انواع گناهان فردی و اجتماعی دچار گشتهاند؛ گناهانی که عقوبتهای دنیوی و اخروی را برای آنان در پی داشته است. بر این اساس، میتوان اذعان داشت که برگزیدگی قوم بنیاسرائیل محدود به زمان و مشروط به معیارهای ایمانی و عملی است و قابل تعمیم بر آن قوم در هر عصر و با هر عقیده و عملکردی نمیباشد.مرگ چیزی است که برای تمام موجودات عالم رقم زده شده است. انسان نیز از این امر مستثنا نبوده و همانند سایر موجودات طعم مرگ را خواهد چشید و با آن دست و پنجه نرم خواهد کرد؛ اما نوع انسانی به واسطه برخورداری از ویژگیها و صفاتی خاص، نسبت به اینکه خواهد مرد و مرگ به سراغ او خواهد آمد، آگاهی دارد. همه ادیان آسمانی نیز توجه به مرگ و مرگآگاهی و مرگاندیشی را سرلوحه تعلیمات خود قرار دادهاند. این مقاله درصدد است با استفاده از آیات و روایات و بهویژه با تکیه بر نهجالبلاغه معنا و مفهوم مرگآگاهی را تبیین نموده و علل و عوامل آن را شناسایی کند. نیز زمینهها، آثار و موانع مرگآگاهی را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد تا از این طریق، زمینه مناسبی را برای بروز و ظهور آن در زندگی انسانی فراهم سازد و حداقل ذرهای سمتوسوی افعال و اعمال ما را به سوی کسب بهترینها در دنیا و آخرت سوق دهد.
خلاصه ماشینی:
"همچنین در فقراتی، دلیل اعطای سرزمین مقدس به بنیاسرائیل، نه به دلیل برگزیدگی آن قوم، بلکه به منظور تحقق وعده الهی به پیامبران بزرگی همچون ابراهیم و اسحاق و یعقوب معرفی شده است: «پس چون یهوه، خدایت، ایشان را از حضور تو اخراج نماید، در دل خود فکر مکن و مگو که به سبب عدالت من، خداوند مرا به این زمین درآورد...
فقرات مزبور به همراه فقرات فراوان دیگری که در تورات و بهویژه اسفار خروج و تثنیه مطرح شدهاند، این حقیقت را تبیین میسازد که برخلاف تفسیر رایج یهود در قرون متأخر از این فقرات و تلاش برای اثبات برتری نژاد بنیاسرائیل، هدف از رسالت موسی علیهالسلام و آزادسازی بنیاسرائیل و اعطای سرزمین مقدس به آنها، امتداد دادن به سلسله نبوات بنیاسرائیل و تحقق جامعهای دینی با ویژگی عبودیت خالصانه برای خداوند، در مقطع تاریخی خاص بوده است؛ زیرا نقطه عطف توجه خداوند به این قوم در این فقرات، پدران آنان یعنی انبیای بزرگ الهی است (نعمتی پیرعلی، 1389).
تعالیم قرآن کریم نیز در همین زمینه، ملاکهای برگزیدگی را ایمان حقیقی و التزام بر دین الهی معرفی نموده، شرط بهرهمندی از توفیقات و توجهات ربوبی را تقید بر احکام و تکالیف دینی میداند و بهطور صریح، مفاد میثاق الهی با بنیاسرائیل را التزام بر تکالیف دینی معرفی نموده و مصادیق فراوانی از استنکاف و اعراض آنها از خدا و دین الهی را برشمرده است، همانگونه که کتاب اشعیای نبی چنین کرده است."