چکیده:
ابنسینا در فصل هشتم از نهج سوم کتاب اشارات و تنبیهات در بیان اقسام ترکیب قضایای شرطیه متصله و منفصله از اجزایی چون قضایای حملیه و شرطیه، چند مثال مطرح میکند که نخستین آنها برای قضیه متصله مرکب از متصله و منفصله است. همین مثال، مبنای منازعهای تأملانگیز بین دو تن از شارحان این کتاب یعنی خواجه نصیرالدین طوسی و فخر رازی میگردد. فخر رازی معتقد است هر قضیه متصله لزومیه تنها با یک قضیه منفصله از نوع مانعهالخلو همارز است؛ دیدگاهی که شباهتی با مباحث منطق جدید دارد. در مقابل خواجه طوسی معتقد است این انحصار صحیح نیست و میتوان هر قضیه متصله لزومیه را به یک منفصله مانعهالخلو و یا منفصله مانعهالجمع، بدون رجحان هیچ کدام تأویل کرد. در این بین، هم برای داوری میان فخر رازی و خواجه طوسی و هم برای تبیین دیدگاه منطق جدید در اینباره، از منطق جدید کمک گرفتهایم و در نهایت ضمن تبیین تفاوت نظر فخر رازی و منطق جدید، نشان دادهایم که نظر صحیح همان رأی خواجه طوسی بوده و منطق جدید نیز در این مورد مؤید دیدگاه خواجه میباشد
خلاصه ماشینی:
"3. داوری قطبالدین رازی قطبالدین رازی در شرح خود بر کتاب شرح الاشارات و در داوری میان خواجه طوسی و فخر رازی، پس از بیان استدلال فخر رازی مبنی بر انحصار تلازم متصله لزومیه با منفصله مانعهالخلو و در رد آن می نویسد: این مطلب در غایت فساد است؛ چراکه اولا این ایراد بر مثال است (و نه اصل مطلب) و ارباب نظر از آن نهی کردهاند؛ ثانیا اینکه نهایت چیزی که در آن است اینکه منفصله مانعهالخلو مرکب از شیء و لازم نقیضش صادق است و از آن اصلا لازم نمیآید که نوع دیگری از منفصله صادق نباشد؛ ثالثا برای اینکه شیخ قاعدهای کلی را بیان نکرده است، بلکه تنها مثالی را مطرح کرده و منعالخلو نیز در آن با نظر به ماده متحقق است (قطبالدین رازی، 1383، ج 1، ص 132و133).
برداشت ظاهری از دیدگاه منطق جدید ممکن است چنین تصوری را ایجاد کند که منطق جدید نیز در این قضیه با فخر رازی همنظر است؛ لیکن با بررسیهای صورتگرفته نشان داده شد که در اینجا یک اختلاف اصولی وجود دارد و آن اینکه فخر رازی بهرغم اذعان به وجود قضیه منفصله مانعهالجمع منکر این همارزی است؛ درحالیکه در منطق جدید این قسم از قضایای منفصله اصولا تعریف نشده است (جز در میان برخی از متأخرین)؛ و در صورتی که این قسم از منفصله را با صورتهای همارز آن برای منطق جدید تعریف کنیم (چنانکه ما در این مقاله چنین کردیم) با استفاده از همین مبانی منطق جدید میتوان همانگونه که ما نشان دادهایم، صحتنظر خواجه طوسی و سایر منطقیون قدیم مبنی بر انحلال هر قضیه متصله لزومیه به یک منفصله مانعهالجمع و یک منفصله مانعهالخلو را اثبات کرد."