چکیده:
در این مقاله برآنیم که نشان دهیم اگرچه اندیشه «تفوق نوشتار بر گفتار» پس از رنسانس در اروپا مطرح شد و سرانجام در پایان دهه شصت و آغاز دهه هفتاد سده بیستم میلادی- که دریدا تقابلهای دوگانه محوری فرهنگ غرب را شالوده شکنی کرد- وجه غالب آن فرهنگ شد؛ در فرهنگ اسلامی، قرآن کریم- سرچشمه اصلی آن تمدن- نقطه عطفی در تبدیل فرهنگ شفاهی به فرهنگ مکتوب بود یا به تعبیری، زمینه ساز گذار از گفتاربنیادی به نوشتاربنیادی شد. در برخی حوزه ها، همچنان گفتاربنیادی غالب بوده و کمتر کسی به صراحت از برتری نثر بر شعر سخن گفته است. تاحدودی کتاب صبح الاعشی فی صناعه الانشاء نوشته قلقشندی در این میان استثناست. ازاینرو، پس از معرفی مختصر قلقشندی و آثارش، به بررسی دیدگاه او درباره برتری و اولویت نثر پرداخته و مهم ترین دقایق آن را برشمرده و تبیین کرده ایم.
The notion of “the priority of writing over speech” goes back to post renaissance era of Europe and it became the dominant feature of western culture in 20th century with Derrida’s deconstruction of the binary opposition of speech/writing. In the Islamic culture، Quran، the original source of the Islamic civilization، can be regarded as a turning point in the transformation of the oral culture into the written culture. In other words، it was the means of passage from the fundamental speech to the Originary writing. Needless to say، in some areas the fundamental speech remained dominant and few people overtly discussed the superiority of prose over verse. Sobh ol-a’sha fi sana’t el ensha is an exception. After briefly introducing the author and his work، we will examine his notion of the priority of the prose over the verse and its implications.
خلاصه ماشینی:
تقدم نوشتار بر گفتار از دیدگاه قلقشندی حبیبالله عباسی * استاد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه خوارزمی صدیقه پوراکبر کسمایی کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی چکیده در این مقاله برآنیم که نشان دهیم اگرچه اندیشۀ «تفوق نوشتار بر گفتار» پس از رنسانس در اروپا مطرح شد و سرانجام در پایان دهۀ شصت و آغاز دهۀ هفتاد سدۀ بیستم میلادی- که دریدا تقابلهای دوگانۀ محوری فرهنگ غرب را شالودهشکنی کرد- وجه غالب آن فرهنگ شد؛ در فرهنگ اسلامی، قرآن کریم- سرچشمۀ اصلی آن تمدن- نقطۀ عطفی در تبدیل فرهنگ شفاهی به فرهنگ مکتوب بود یا بهتعبیری، زمینهساز گذار از گفتاربنیادی به نوشتاربنیادی شد.
همین نظریهپردازان و مروجان نظریۀ نوشتاربنیادی نیز از نثر بهره میبردند؛ اما از نثر- که یکی از سه قالب رایج زبان بود- چندان دفاع نمیکردند و همچنان در اغلب آثار بلاغی و ادبی، نثر یا نوشتاربنیادی در درجة دوم اهمیت قرار داشت و کمتر کسی بهصراحت از برتری نثر بر شعر سخن میگفت.
نخست بهدلیل اشتمال آن بر اسناد دیوان انشاء تا زمان خود مؤلف، بهویژه که خود نویسنده در آغاز سدة نهم مدتی ریاست آن را عهدهدار بود و همچنین دربرداشتن برخی رسائل و نامههای ارزندة ادبی، تاریخی و علمی مانند رسالة مفاخره میان علوم؛ دیگر اینکه این کتاب دربردارندة گفتمانهای متعدد است؛ بهگونهای که این مقالات دهگانه و مقدمه و خاتمة آن شامل بیش از 2500 اصطلاحی است که در دیگر کتابهای قبل و بعد از آن کمتر یافت میشود.