چکیده:
در سوره قلم (آیة42-43) یکی از ویژگیهای قیامت با تعبیر «یوم یکشف عن ساق» به تصویر کشیده شده، که کنایه از رفع حجاب عزت است و در پی آن ذلت بندگان با فرمان عمومی برای سجده به نمایش گذاشته میشود. در این جستار با بهرهگیری از مبانی عرفانی و تفاسیر روایی شیعه به چهار پرسش مطرح شده دربارة این فراخوان پاسخ داده شده است: عمومی بودن این فراخوان، فایده و حکمت سجده در قیامت، عدم استطاعت مشرکان، و سجده در پیشگاه چه کسی؟ از جمله مفاهیمی هستند که در مورد آنها بحث شده است. نگارنده با استفاده از «حدیث تحول» -که نظریه «اله المعتقد» ابن عربی بر مبنای آن پرداخته شده است و نیز احادیثی که فریقین ذیل این آیه ذکر کردهاند- تعبیر «کشف عن ساق» را با تجلی حق در صورت انسان کامل مرتبط دانسته است. بر طبق حدیث تحول، خداوند در قیامت متناسب با صور اعتقادی تجلی میکند و در قیامت همگان حق را با صورت معهود در دنیاشان میشناسند. اما قیامت عرصة جداسازی اهل توحید از غیر است. از اینرو، تجلی خاصی لازم است که با آن اهل توحید به سجده میافتند و دیگران نمیتوانند. با توجه به اینکه تعبیر «ساق العرش» در روایات شیعه محل اجتماع نور توحید و نور محمدی دانسته شده و برخی روایات کشف ساق را به ولایت امامان(ع) تأویل کردهاند با این ملاک میتوان تعبیر «یکشف ربنا عن ساقه» را که در حدیث صحیح بخاری آمده متشابه دانست و به ظهور ولایت کلیه تأویل کرد و در نهایت سجده در برابر این حقیقت در قیامت مشابه سجده ملائکه در برابر آدم خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"3 عبدالرزاق کاشانی در بیان حکمت این تکلیف در آخرت به نکته ظریفی اشاره میکند و آن اینکه چون آخرت محل پاداش و کیفر است و از طرفی منشأ حقیقی ثواب و عقاب، رضای الهی و سخط اوست، لذا برای آنکه اسم «العدل» خداوند ظهوری تام بیابد و حجت بر همگان تمام شود، همین مقدار از تکلیف و تشریع به روز قیامت موکول شده است تا مطابق عمل بندگان و بر حسب طاعت و معصیت استحقاق ثواب و عقاب نمایان شود.
1 همین معنا در درالمنثور 2 و ترجمة آن در تفسیر فتح الرحمن بدین گونه است: «در صحیحین است و لفظ حدیث از بخاری است که ابوسعید خدری، رضی الله عنه، روایت کند از رسول الله، صلی الله علیه و سلم، که شنید او را که فرمودند که روز قیامت ظاهر نماید پروردگار ما ساق خود را پس سجدهکنان افتند تمام اهل ایمان از مرد و زن و سجده نتواند کسی که در دنیا به جهت ریا و سمعه سجده میکرد.
3 ابن فارض نیز با اشاره به حدیث قدسی «بل وسعنی قلب عبدی المؤمن» از زبان حقیقت محمدی اظهار داشته که تعجبی ندارد اگر امام به سوی من نماز گزارد، زیرا معشوق در قلبم جا گرفته و او قبلة حقیقی همة قبلههاست: و لـا غـرو ان صـلی الـانـام الـی ان ثوت بفـؤادی و هی قبلة قبـلتی و کل الجهات الست نحوی توجهت بما تم من نسک و حج و عمرة کـلانا مصـل واحـد، سـاجـد الـی حقیقته بالجمـع فـی کـل سجدة 4 مولانا هم از ظهور این حقیقت در قلب انسان کامل با تعبیر مسجد درون اولیاء یاد کرده و آن را سجدهگاه و قبلة همگان معرفی کرده است: مسجدی کآن اندرون اولیاست سجدهگاه جمله است آنجا خداست 5 ابن عربی، محمد بن علی، فصوص الحکم، ص113."