چکیده:
یکی از موضوعاتی که امروزه در فلسفه مورد بحث قرار می گیرد معقولیت یـا عـدم معقولیت ترس از مرگ است . نوشتار حاضر با بیان چیستی مرگ هراسی ، می کوشـد ادعای غیر معقول بودن ترس از مرگ را ارزیابی کند. بدین منظور نشان مـی دهیم که ترس از مرگ ، واکنشی طبیعی نسبت به بسترهای اعتقادی افراد اسـت و نبایـد به عنوان امری نامعقول در نظر گرفته شود. پس از آن اسـتدلال هـای ارائـه شـده برای غیر عقلانی دانستن ترس از مرگ را به نقد می کشیم و نشان مـی دهیم کـه ترس از مرگ در سنت های دینی امری معقول و بجاست . روش به کار رفته در این نوشتار توصیفی - تحلیلی است .
خلاصه ماشینی:
چنان که می دانیم ، ترس از مرگ توسط برخی از روان شناسـان بـه عنوان «اضطراب بنیادین »١ مورد اشاره قـرار گرفتـه اسـت و اعتقـاد بـر ایـن اسـت کـه تمـامی ٢ اضطراب های دیگر انسانی از آن نشئت می گیرند.
از ایـن جهـت در نوشـتار حاضـر مـی کوشـیم بـا معقـول خوانـدن تـرس از مـرگ و ارائـه تصـویری از مرگ در سـنت دینـی و در کاوش هـای جدیـد علمـی ، بسـتری اعتقـادی ١ فـراهم کنـیم تـا بـر کنش و واکنش های انسـانی در دراز مـدت تـأثیر گذاشـته ، ایـن اضـطراب بنیـادی انسـان را تـا اندازه ای کاهش دهد.
با این وصف ، به نظر می رسد مـرگ را مـی تـوان بـه وضـعیتی بـرای بـدن انسـان تعریـف کـرد که در آن وضعیت ، کارکردها و توانمندی های خاصی از انسان سلب می شود.
1. end of life اما آیا برای غیر عقلانـی دانسـتن تـرس از مـرگ ، چنـین تصـوری از مـرگ تصـوری بجـا و شایسته است ؟ آیا اگر مرگ عبـارت از نیسـت شـدن باشـد، و بـا مـرگ تجربـه کـردن حسـی ما به صـفر برسـد، نبایـد از مـرگ هراسـی داشـت ؟ چنان کـه مـی بینـیم بحـث بـر دو پرسشـی مبتنــی اســت کــه پــیش تــر بــدان اشــاره شــد.
اما آیا واقعـا ترس هـای مـا همیشـه در صـورتی معنـادار هسـتند کـه امـری بـرای ما بد باشد؟ آیا ترس کودک ما از آمپول کـه ، فـی الواقـع نیـز ترسـی معقـول اسـت ، دلالـت بـر این دارد که آمپول زدن بد است ؟ شاید کمتر انسانی یافت شود کـه از سـخنرانی در جمعـی بـزرگ تـرس نداشـته باشـد.