چکیده:
مسئله جبر و اختیار از مسائل بنیادین تاریخ اندیشه بشری، و محل مواجهه آرا متنوع و بعضا متضاد انواع مکاتب جبرگرا، اختیارگرا و سازگارگرا بوده و هست. آنچه در پیش رو دارید، حاصل بررسی و تاملی در اهم رویکرد های جبرستیز نیم قرن اخیر فلاسفه غربی و نیز راهبرد خاص ملاصدرا در عالم اسلامی به منظور دفاع از اختیار است؛ این رویکرد ها تلاش می کنند تا با بررسی و تامل مجدد پیرامون معنا و لوازم جبر و اختیار به بازخوانی مسئله و حل آن بپردازند.
خلاصه ماشینی:
اختیار مسئولیتآور است و مسئولیت مستلزم اختیار؛ فلاسفه و دیگر اندیشمندان درباب اینکه مسئولیت دقیقا متوقف بر چه نوعی از اختیار است، همرأی نبوده و بهاینترتیب بر سر لوازم واقعی اختیار اختلافنظر دارند؛ لیکن باور عمده بر این است که یک فاعل برای اینکه بهلحاظ اخلاقی مسئول اعمال خود باشد، باید قادر باشد به طریقی جز آنچه که بدان عمل نموده عمل نماید.
آیا این بدان معناست که لوتر نمیتواند مسئول عملش باشد؟ بهنظر میرسد اینچنین نباشد، و دنت نیز خاطرنشان میکند که ما لوتر را بهخاطر اینکه نمیتواند بهجز این، عمل نماید بهسادگی از سرزنش یا تشویق معاف نمیداریم؛ وی با گفتن «من نمیتوانم چیزی جز این را انجام دهم» نهتنها از مسئولیت عملش فرار نمیکرد، بلکه از مسئولیت کامل خود در آن سخن میگفت و درواقع شاید آن عمل مسئولانهترین عمل زندگیش بوده است.
(Dennett,1984: 133) آزادی اراده مستلزم توانایی بر انجام همین است بنابراین دلیل اصلی ناسازگار پنداشتن اختیار و دترمینیسم (نظام علی معلولی، علم الهی یا چیزی از این قبیل که در مقام عمل بیش از یک راه پیش پای انتخاب ما نمیگذارد) ازبین خواهد رفت.
(Kane, 1996: 54) پرسش ما این است که آیا او در انتخابها و اعمال سابقش ـ که نهایتا منجر به شکلگیری شخصیت کنونی لوتر شده ـ مسئول بوده یا نه؟ پاسخ این پرسش اگر منفی باشد اختیار و مسئولیت لوتر از دل آن بیرون نمیآید و این دقیقا همان مشکلی است که در مسئله دترمینیسم و نیز علم سابق الهی با آن روبهرو هستیم.