خلاصه ماشینی:
"رویکردهای آموزش دستور زبان و طرح کتابهای درسی بیانگر این دیدگاه بود که جمله و دستور جمله، قالبهای سازندة یادگیری و کاربرد زباناند (مک کارتی ۲۰۰۱) هدف از آموزش زبان درک این موارد بود: چگونگی استفاده از جملهها برای خلق انواع متفاوت معنا، نحوة تسلط یافتن بر قواعد شکلدهنده به جملهها از واحدهای دستوری پایینتر مانند عبارت و گروههای واژگانی و طرز بهکارگیری آنها بهعنوان اساس برقراری ارتباط نوشتاری و گفتاری.
تفاوت بین فعالیتهای مبتنی بر صحت دستوری و فصاحت بهشرح زیر است: فعالیتهای مبتنی بر صحت دستوری ● انعکاسدهندة استفادة کلاسی و معمول از زبان ● تأکید بر بکارگیری و شکلگیری مثالهای درست کاربرد زبان ● تولید زبان برای نشان دادن تسلط بر نکات دستوری (یعنی بهعنوان شاهدی بر یادگیری و تأکید بر دانش صریح) ● تولید گفتار به سبکی کنترل شده و دقیق ● تمرین زبان خارج از بافت کاربرد آن ● تمرین نمونههای کوچک زبانی ● عدم نیاز به گفتوگوی اصیل و واقعی فعالیتهای فصاحت مدار ● منعکسکننده استفادة طبیعی از زبان ● تأکید بر دانش ضمنی ● تولید به سبک گفتار بومی ● منعکسکننده کنش غیرارادی ● لزوم بداههسازی و بیان مجدد۱۰۵، تصحیح و سازماندهی مجدد تولید گفتاری که همیشه قابل پیشبینی نیست ● دادن حق انتخاب زبان بیان به زبانآموزان ● لزوم برقراری ارتباط اصیل و واقعی لزوم اعمال روشهای ارتباطی و مبتنی بر صحت دستوری، مسئلة دستور و نقش آن را در زبانآموزی حل نکرد.
Approaches and Methods in Language Teaching 15."