چکیده:
شخصیت ها در انتقال درونمایه و پیام داستان هر یک نقش مشخص و معینی دارند. نقش ها بر همدیگر تاثیر می-گذارند و یک مجموعه مرتبط و منسجم را ایجاد می کنند. برخی شخصیت ها، به ویژه در آغاز داستان بر چگونگی آشنایی شخصیت اصلی با هدف تاثیر می گذارند. مساله اینجاست که این نقش در داستان های دفاع مقدس نیز وجود دارد یا نه؟ آیا در ادبیات داستانی دفاع مقدس، شخصیت اصلی براساس راهنمایی، ارشاد و تحریک دیگران با هدف آشنا می شود یا مسئله صورت دیگری دارد؟ قصد آن است که انگیزه رفتار و الگوی اندیشه و تفکر شخصیت اصلی آشکار شود. این مهم، اهمیت نقش و فردیت بارز شخصیت اصلی را نشان می دهد. برای بیان این مطلب از الگوی کنشی گرماس بهره گرفته شده است؛ الگویی که ارتباط شخصیت ها را بر اساس نقش و کارکرد آنها نشان می دهد. بر اساس این الگو، شخص یا اشخاصی (فرستنده)، شخصیت (کنشگر) اصلی را به خاطر خواسته مشترکی (هدف) به ماموریت می فرستند. کنشگر اصلی در این ماموریت با کمک اشخاص همدل (یاوران) یا مخالفت و دشمنی افراد مخالف (رقبا) مواجه می شود. انجام ماموریت و به دست آوردن خواسته، نفع و نتایجی برای او ، فرستنده یا دیگران در بر خواهد داشت (گیرنده). مطابق این الگو، شخصیت اصلی بر اساس همفکری یا راهنمایی فرستنده که از ضرورت و اهمیت هدف آگاه است، به ماموریت فرستاده می شود. فرستنده به دلیل آگاهی از هدف؛ از نظر فکری اهمیت شایانی دارد. در این مقاله سعی شده، پس از بیان الگوی کنشی گرماس، به این سوال پاسخ داده شود که آیا این نقش در چهار رمان دفاع مقدس و جود دارد یا نه؟ اگر وجود ندارد، این مهم چه تاثیری بر الگوی تفکر و اندیشه شخصیت اصلی گذاشته است؟ بر همین اساس، طبق الگو نقش فرستنده در چهار رمان دفاع مقدس - ارمیاء ، سفر به گرای 270درجه، دوشنبه های آبی ماه و گنجشک ها بهشت را می فهمند- بررسی شده است. تطبیق الگو نشان داده است که در این چهار رمان، نقش فرستنده وجود ندارد و از نظر فکری، شخص یا اشخاصی بر شخصیت اصلی تاثیر نگذاشته اند و شخصیت اصلی بنا بر آگاهی و شناخت خود از هدف و به صورت داوطلبانه و خودجوش به ماموریت رفته است؛ به عبارتی، نقش فرستنده با شخصیت اصلی ادغام شده است و این دو نقش، یک نماینده (شخصیت اصلی) دارد. تفاوت رمان با قصه، دوره تاریخی دفاع مقدس و ماهیت هدف از دلایل این امر هستند.
خلاصه ماشینی:
"مسأله اینجاست که این نقش در داستانهای دفاع مقدس نیز وجود داردیا نه؟آیا در ادبیات داستانی دفاع مقدس،شخصیت اصلی براساس راهنمایی،ارشاد وتحریک دیگران با هدف آشنا میشود یا مسئله صورت دیگری دارد؟قصد آن استکه انگیزۀ رفتار و الگوی اندیشه و تفکر شخصیت اصلی آشکار شود.
در این مقاله سعی شده،پس از بیان الگوی کنشی گرماس،به اینسؤال پاسخ داده شود که آیا این نقش در چهاررمان دفاع مقدس وجود دارد یا نه؟اگروجود ندارد،این مهم چه تأثیری بر الگوی تفکعر و اندیشۀ شخصیت اصلی گذاشتهاست؟بر همین اساس،طبق الگو نقش فرستنده در چهار رمان دفاع مقدس-ارمیاء،سفر به گرای 270 درجه،دوشنبههای آبیماه و گنجشکها بهشت را میفهمند-بررسی شده است.
بررسی دو نقش فرستنده و شخصیت اصلی در این الگو،نشان خواهد داد که آیا شخصیت اصلی هادی و راهنمایی برای انجام عمل داشتهیا نه و کسی بر تصمیم او تأثیر گذاشته است یا نه؟پس از امعرفی و بیان الگویکنشگر،برای نمونه چهار رمان دفاع مقدس-ارمیاء،سفر به گرای 270 درجه،دوشنبههای آبیماه و گنجشکها بهشت را میفهمند-با این الگو تطبیق شده ونتیجۀ آن نقد و تحلیل شده است و علل و زمینههای اجتماعی و داستانی آن بیانشده است.
از آنجاکه شخصیتهای داستانی دفاع مقدس-مانند کتاب شخصیت و شخصیتپردازی درداستان کوتاه دفاع مقدس نوشته حسن بارونیان-براساس شیوههای رایج نقدشدهاند،در این مقاله برای نخستین بار،مسئلۀ استقلال فکری شخصیت اصلی یاوابستگی او به دیگر شخصیتها بررسی شده است.
فرستنده:-کنشگر اصلی:بابا-گیرنده:خود بابا،ممدو یاور:افراد لشگر-هدف:دفاع و شهادت-رقیب:دشمن در رمان گنجشکها بهشت را میفهمند،نیز نقش فرستنده وجود ندارد.
فرستنده:-کنشگر اصلی:آعلیجان-گیرنده:آعلیجان یاور:دانیال،خانواده-هدف:تعالی و شهادت-رقیب:دشمن تطبیق الگو در چهار رمان دفاع مقدس نشان میدهد که عنصرفرستنده دراین چهار رمان وجود ندارد."