خلاصه ماشینی:
"با این حال،اگر سایر ژانرهای به اصطلاح غیر روایی را نیز درنظر بگیریم-مثل شعر غنایی-که اغلب شکلی ایستا دارد یعنی خطداستانی ندارد و در عوض،احساسی کلی را بیان میکند،روایت درآن موج میزند.
اگر برای کودکقصهای خوانده باشیم یا او را به سینما برده باشیم،نیک میدانیم کهعطش کودک به روایت اکتسابی نیست بلکه در ذهن و روان او حکشده است.
روایت و زمان چه بپذیریم که موهبت روایت از همان ابتدا در دل و جان کودکنقش بسته است چه نپذیریم؛به دیگر سخن،چه آن را خدادادیبدانیم چه اکتسابی یا امتزاحی ظریف از هردو،این پرسش همچنانپابرجاست:روایت ما را به چکار میآید؟اولین پاسخ این است که ازدست روایت کارهای بسیاری برمیآید که در فصلهای بعدی کتاببه برخی از آنها اشاره میکنیم.
اما اگر خواسته باشیم از میان پاسخها،یک پاسخ را برگزینیم،محتملترین پاسخ این است:روایت عمدهراهی است که بنی بشر از رهگذر آن به ادراک خود از زمان نظم وسامان میدهد.
آیا ممکن استبا نگاه به تصویر زیر به نوعی ساختاربندی روایی فکر نکرد؟ در اینجا از داستان و جزییات آن(وقوع طوفان و این سو و آنسو شدن کشتی)خبری در میان نیست.
آیا اسکلت در اینوضعیت که روی صندلی نشسته،تماما ملبس نست؟اگر نیست،به چهدلیل؟یا شاید هم با موجودی روبهروایم که فناناپذیر است؟آیا ایننقاشی،اسکلتی متحرک نیست؟اساسا دکتر سین کیست؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود)شک نیست عمده تاثیر این نقاشی این است که به ادراکات رواییما دامن میزند و بعد این ادراکات را بیپاسخ رها میکند.
5 ,(1996,sserP ytisrevinU elaY:nevaH weN)waL eht ni cirotehR dna evitarraN:seirotS?waL,(.
PP,(1985,retsuhcS dna nomiS:kroY weN)taH a rof efiW 84-72,(2001 hcraM)94/95 ecnatSbuS'',evitarraN fo ygolorueN ehT'',revahS yerffeJ ."