خلاصة:
پیشرفت سرسام آور تکنولوژی و صنعت و کمرنگ شدن معنویت در زندگی بشر در دهه های اخیر، با افزایش توجه به متافیزیک و طلب معنایی برای زندگی همراه بوده که پیامدهای آن بیش از هرجا در سینما نمود یافته است. در کشور ایران توجه به امور معنوی و مقدس با وقوع جنگ تحمیلی شدت بیشتری یافت. دراین میان، مرتضی آوینی از کسانی بود که کوشید نوع جدیدی از سینما را ارائه نماید که متناسب با عرصه های معنوی دفاع مقدس باشد. ازاین رو، بجای پرداختن به شیوه های سنتی روایتگری به روش های جدید که مبتنی بر حکمت و شهود بود، روی آورد و نام سینمای اشراقی را بر آن نهاد. به تدریج با پررنگ شدن حضور معنویت در آثار سینمایی، گونه های جدیدی با عناوینی مختلف همچون سینمای دینی، سینمای معناگرا، سینمای ماورا و سینمای استعلایی یکی پس از دیگری پا به عرصه سینمای ایران نهادند.
براین اساس مساله اصلی در پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی بین دو گونه سینمای اشراقی با سینمای معناگراست. بدین منظور، نخست مفهوم سینمای اشراقی با توجه به بحث های نظری از نگاه آوینی بررسی شده است. سپس تعاریف مختلف و دیدگاه های متفاوت برای سینمای معناگرا و گونه های هم خانواده آن ارائه شده و ویژگی های آن با آوردن مصادیقی مورد مطالعه قرار گرفته است. درنهایت این دو گونه سینمایی با یکدیگر مقایسه شده اند. مطالعات انجام شده، مبتنی بر روش تحلیلی– کتابخانه ای، مطالعه اسنادی و تحلیل تطبیقی است.
نتایج به دست آمده بیانگر این بود که تولیدات سینمای معناگرا و تعاریف سینمای اشراقی، علیرغم وجود تفاوت اساسی در نوع رویکردشان نسبت به معنویت، در بعضی موارد محتوایی مانند نگرش مثبت و خیرخواهانه به جهان و همچنین تذکر و یادآوری وجود خدا برای مخاطب، مشابه هستند.