خلاصة:
«وجوه » و «نظائر» یکی از شـاخه هـای علـوم قـرآن اسـت کـه نخـست بـه گونـه پراکنده در میان تفاسیر می آمد و پس از چندی نگاشته هایی ویژٔه این رشته سامان گرفت . نویسندگان در این نگاشته ها که کمابیش آن را وجوه و نظائر می نامیدنـد، الفاظ دارای چند معنا و معانی آن هـا، و الفـاظ هـم معنـا را گـرد مـی آوردنـد؛ امـا هیچ یک مراد خود را از وجوه و نظائر روشن نکردند یا اگر چنین کردند، آیندگان بدان راه نبردند. بدین روی آیندگان دربارٔه مراد این نگارنـدگان از وجـوه و نظـائر، دچار دودستگی شدند و باز از آنجا که تعریف دسته دوم که سـیوطی نـامورترین چهرٔه آن هاست ، درست برداشت نشد، این دودستگی به چنددستگی تبدیل شـد. * تاریخ دریافت : ١٣٩٣.٣.١ ـ تاریخ پذیرش : ١٣٩٣.١٢.٢١. ١. دانشجوی دکتری علوم قرآنی و حدیث دانشگاه مازندران (نویسندٔه مسئول ) (ali.tamasoki@gmail.com). ٢. دانشیار دانشگاه مازندران (sm.rabinataj@gmail.com). ٨٩٣. استادیار دانشگاه مازندران (sm.musavi@gmail.com).
ملخص الجهاز:
"٣) گوشزد کرده اند٢ دچار این خرده اسـت کـه بـا نگاشـته هـای ایـن دانش سازگار نیست ؛٣ زیرا در این نگاشته ها، «نظائر، الفاظ هم معنا در قرآن هستند» که با واژگانی مانند «نظیرها»، «مثل قوله »، «مثلها»، «کقوله »، «نحو قوله » در یـک وجـه از وجوه معنایی به هم عطف شده اند؛٤ مانند این نمونه از کتاب وجوه و نظائر مقاتل : تفسیر الحسنی علی ثلاثة أوجه : فوجـه منهـا: الحـسنی ؛ یعنـی : الجنـة ، فـذلک قولـه فـی یـونس : (لـذین أح سنوا ɫə ـسنی ) [یونس .
١)؛ اما اگر «ک» نیز از قلم سیوطی و زرکشی نچکیده باشد، باز هم بدان معنا نیست که در بـاور ایـن دو، همـۀ واژگان متواطی ، نظائر باشند؛ زیرا دلایل دیگری در البرهان و الاتقان هست که وجـوه و نظائر، ویژٔە واژگان قرآنی است ؛ همچون نمونه هایی که این دو کتاب ، برای وجوه و نظـائر آورده اند (ر.
اما اینکه این دیدگاه لغزش انگیز خوانده شد، بدین روست کـه بـه دلیـل نمونـه هـای بسیاری که آیة الله معرفت از قرآن و تفاسیرش در بخش وجـوه و نظـائر علـوم قرآنـی اش آورده ، برانگیزندٔە باور خواننده می شود، حال آنکه ایـن نمونـه هـا پیونـدی بـا اصـطلاح وجوه و نظائر ـکه به گفتۀ خود آیة الله معرفت ، بخشی از نگاشته هـای علـوم قـرآن ماننـد گونـۀ سـی و نهـم الاتقـان را ویـژٔە خـود کـرده و مقاتـل ، بـه نـام پیـشگام آن زبـانزد، و برجسته ترین کتاب در دسترس آن وجوه و نظائر تفلیسی است (معرفت ، ١٣٨١: ٣١٨ـ٣١٩)ــ ندارد و واژٔە نظیر به معنای مترادف در تفاسیر به معنی لغوی اش به کـار بـرده شـده ، نـه برای تعبیر از اصطلاحی به نام نظائر و با ویژگی هایی که آیة الله معرفت برای آن برمی شـمرد."