خلاصة:
در این پژوهش ابتدا برخی مسائل حوزه فرهنگ از قبیل دین و فرهنگ، عوامل ایجاد و اعتلای فرهنگ و فرهنگسازی اسلامی مورد بررسی قرار میگیرد. پس از آن شاخصهای فرهنگساز داستان حضرت آدم(ع) از جمله در مسأله خلیفة اللهی آدم(ع) و تعلیم اسماء، جایگاه والای انسان در مقام مسجود ملائکه، مسأله درخت ممنوعه، تکبرورزی و إغوای شیطان، هبوط و توبه آدم(ع)، عناوینی هستندکه سعی شده در حد بضاعت بر اساس تفسیر «المیزان» و اشعار «مثنوی» مولوی به آن پرداخته شود. با توجه به اینکه طبق تفاسیر در واقع حضرت آدم(ع) به منزله نماینده همه انسانها بوده و مسائل مربوط به زندگی و سرگذشت آن حضرت در حقیقت به نوعی در مورد همه انسانها مصداق مییابد. بنابراین تعمق و تعقل در مسائل و مراحل زندگی آن حضرت گام بلندی در فرهنگسازی و تعلیم و تربیت انسان در هر زمان و مکان میباشد.
ملخص الجهاز:
آیات زیر (هم) تعمیم خلافت را به همه فرزندان آدم تأیید میکنند(طباطبایی، 1377،ج1: 148): ﴿إذجعلکم خلفاءمن بعد قوم نوح﴾ (اعراف/69) ﴿ثم جعلناکم خلائف فی الأرض﴾(یونس/14) ﴿ویجعلکم خلفاء الأرض﴾(نمل/62) مولوی درکتاب «مثنوی» مسأله تعلم اسماء به آدم را به زیبایی تمام به نظم درآورده است که به ابیاتی از آن اشاره مینماییم: بوالبشر کاو علم الأسماء بگستاسم هر چیزی چنانک آن چیز هستاسم هر چیزی تو از دانا شنواسم هر چیزی بر ما ظاهرشچشم آدم کو به نور پاک دید صدهزاران علمش اندر هر رگ استتا به پایان جان او را داده دسترمز سر علم الاسما شنواسم هر چیزی بر خالق سرشجان و سر نامها گشتش پدید (مولوی،1371: 64) مسأله خلیفة اللهی آدم نیز در «مثنوی» در ابیاتی نیکو و متناسب اینگونه به نظم در میآید: آن سنا برقی که بر ارواح تافتآن کز آدم رست و دست شیث چید تا که آدم معرفت زان راه یافتپس خلیفش کرد آدم کان بدید نیز مولوی در جای دیگر «مثنوی» این معنا را اینگونه بیان میدارد: چون مراد و حکم یزدان غفورپس خلیفه ساخت صاحب سینهایپس صفای بی حدودش داد او بود در قدمت تجلی و ظهورتا بود شاهیش را آیینهایوانگه از ظلمت ضدش بنهاد او (مولوی،1371: 982) در بیان کلی همه گرفتاریهای انسان در طول تاریخ به نوعی به همین غفلت از مقام و جایگاه والای خود و نیز غفلت از میثاق الهی مرتبط میباشد چراکه غفلت، قدم نخست و مقدمه ورود به سایر بدیهاست.