ملخص الجهاز:
"ناگفته نماند که جناب عبودیت،در مقام تصنیف درآمدی به نظام حکمت صدرائی، این تلاش طاقتفرسا را تا حدودی متحمل گردیده است، به طوری که اهل نظر و آشنایان با نوع تألیفات صدرا، با رؤیت ارجاعات و برخی تحلیلهای مؤلف، این مطلب را تصدیق خواهند نمود؛ ولی نکته اینجا است که مؤلف با وجود مشاهدة همة این نابسامانیها در تصنیفات ملاصدرا ـ اگر نگوییم در تفکر صدرائی ـ نقدی نسبت به وی روا نمیدارد، حداقل به سخنان بزرگانی همچون مرحوم جلوه که از این حیث، صدرا را مورد انتقاد قرار داده و تعین معرفتی وی را زیر سؤال بردهاند، نیز اشارهای نمینماید.
اما با فرض صحت این ادعا، باز جای این پرسش باقی میماند که چرا با آنکه دلایل مهم صدرا در اثبات اصالت وجود، در مشاعر و أسفار آمده، تقریر دقیق محل نزاع در تعلیقات وی بر کتابی از سهروردی بیان شده است؟ اگر در آن کتابها، محل نزاع به نحو دقیق روشن نبوده است، صدرا در پی اثبات و مخاطبان وی در پی فهم چه چیزی بودهاند؟ نیز صدرا از مخاطبین خود چه مقدار انتظار داشته است؟ آیا توقع داشته که مخاطبین وی حتی برای فهم اساسیترین قاعدة فلسفة او، یکایک آثار وی را مطالعه نمایند تا در تعلیقات او بر بخش منطق حکمة الإشراق، به مطلوب خود دست یابند؟!
ـ عملکرد برخی فلاسفه و گاه دعاوی ایشان نیز، مانع از احساس نیاز به تاریخ فلسفه بوده است، بدین معنا که بعضی از ایشان، دعوی تلفیق نظامهای فکری پیش از خود را مینمودند؛ لذا تصور میشد که هر یک از گذشتگان، اگر سخن بکر و قابل توجهی داشتهاند، در آثار این فیلسوف متأخر دیده میشود، لذا نیاز چندانی به مراجعه به تمامی آراء گذشتگان و تدوین سیر تکون نظرات فلسفی آنها نیست، بلکه این امر، به نوعی اتلاف وقت و تضییع عمر محسوب میگردد."