خلاصة:
مساله بنیادینی که این مقاله بدان پرداخته است، تبیین رابطه عقل و وحی یا خرد و دین به عنوان دو منبع معرفت شناختی و دو مرجع هستی شناختی در دو دستگاه فکری است. یکی اندیشه امام محمدغزالی در قرن پنچم هجری و دیگری یکی از رویکردهای عقل ستیز در تفکر اسلامی - ایرانی در قرن پانزدهم هجری که به مکتب تفکیک مشهور است.
غایت قصوای این جستار، آن است که جدال پایان ناپذیر معرفت عقلی و معرفت دینی را در این دو مکتب به روشی تطبیقی گزارش و تحلیل نموده از قبل آن به اثبات مفروضات خود دست یابد.
ماحصل اجمالی این پژوهش عبارت است از این که اولا منازعات کلامی یا رهیافتهای الهیاتی، در طول تاریخ، در خلاء و در عالم انتزاع شکل نگرفته بلکه تحت تاثیر جریانهای فکری و غیر فکری، منازعات سیاسی و حتی گاه خصلتهای شخصی و... بوده است و ثانیا این افکار و نظریات در برخی موارد محصور در حوزههای فکری و نظری نمانده، تاثیرات خواسته و ناخواسته فراوانی بر آنها مترتّب میشود که بسا موجبات نزاعهای بی حاصلی را فراهم میآورد که حل یا رفع آنها از عهده متالهان و نظریه پردازان دینی خارج است. در این مقاله نشان داده شده که شاید خرد ستیزیهای غزالی یا عقل گریزیهای تفکیکیان زمینه ساز ظهور مکاتب سخت کیشی شده است که در تاریخ اسلام به سلفیّه مشهور و معروفند.
ملخص الجهاز:
"به دیگر سخن مدعای مقاله آن است که هجمههای شدیدی که غزالی به فلسفه و جریانهای خردگرای عصر خود داشت، فارغ از تاثیرات ویرانگری که بر تاریخ اندیشه اسلامی نهاده و تفکر اشعری را بر کل جهان اسلام مسلط کرده است، هنوز هم در شکل و قالبهای متفاوت به حیات خود ادامه داده و چه بسا موجب پدید آمدن جریانهای متحجری شده است که جمود فکری شان تحت عنوان پالایش دین از عناصر غیر دینی همچون فلسفه و منطق و عرفان، بحرانهای عمیقی درجهان اسلام ایجاد کرده است که شاید اسلام گرایی سلفی تنها یکی از آنها باشد.
البته در اینجا یک مسئله بسیار حائز اهمیت است و آن این که آیا این رویکرد مشترک در نگاه غزالی و اهل تفکیک نشانگر پیروی تفکیکیان از غزالی است یا میتوان خاستگاههای جداگانهای برای هر دو نحله فرض نمود و این دو جبهه را در موازات هم و نه در توالی هم دانست؟ پژوهش گران معتقدند هدف غزالی پژوهش حقیقت و تلاش در جهت اصلاح خطاها و تکمیل نواقص فیلسوفان گذشته نبود، بلکه هدف او، هماهنگی با جو حاکم زمانه و ارضای احساسات سه گروه مهم آن دوره<FootNote No="23" Text=" اشعریان، با هدف پاسداری از مفاهیم ظواهر کتاب و سنت، و صوفیان، با هدف تقویت راه سلوک باطنی به عنوان تنها راه کشف حقیقت، و خلافت بغداد و سلاطین سلجوقی، با هدف تخریب حرکت باطنیان.
» (فشاهی، 1387: 59) اشارات متعدد اعضای مکتب تفکیک به مواردی همچون، ترجمة کتب، دور کردن مردم از اهل بیت( توسط فلسفه، و احساس بینیازی از مراجعه به مفسرین و یا تلاش آنان برای درک عامیانه و تودهوار شدن اندیشه به جای دینداری عقلانی و برهانی و دیگر موارد ذکر شده در پژوهش حاضر، نشان از همسانی و نزدیکی این مکتب به آن جنبه از دستگاه فکری غزالی دارد که حرأت و جسارت اندیشه ورزی را از مردم میستاند و بسط دین عجائز را تجویز و توصیه میکند."