خلاصة:
انتخاب نظام جمهوری اسلامی با مشارکت قریب به اتفاق مردم ایران در سال 1358 اتفاق افتاد و حجم بالای این مشارکت بهگونهای بود که امکان انکار آن وجود نداشت، با این حال، برخی درصددند با متهم نمودن مردم به مشارکت ناآگاهانه در رفراندم جمهوری اسلامی، به بهانه آشنا نبودن آنها با این نظام، ارزش این مشارکت را مخدوش نمایند، به همین دلیل، این مقاله درصدد است با بهرهگیری از اسناد، منابع و شواهد موجود و به روش کتابخانهای، به این سوال پاسخ دهد که آیا مردم در این رفراندم، نظام جمهوری اسلامی را آگاهانه انتخاب کردهاند یا ناآگاهانه؟ یافتههای تحقیق حاکی از آن است که مردم پیش از مشارکت در رفراندم تعیین نظام، به گونههای مختلف نسبت به خطوط کلی نظام جمهوری اسلامی اطلاع یافته بودند. به همین دلیل مشارکت مردم در رفراندم نظام جمهوری اسلامی، مشارکتی آگاهانه بوده است.
The election of the Islamic Republic system of government in 1979 happened with the overwhelming participation of the Iranian people and the high volume of such participation was so that never may be denied. In spite of the fact, some seek claim the high participation as being unconscious to decrease its value. The study, therefore, using present documents, sources and evidence in a library-based method, has intended to answer the question: Did the Iranian people agreed with such form of government consciously or unconsciously? The findings of the research indicate that people were informed of the general outlines of the Islamic Republic in various ways before participating in the referendum. For this reason, the participation of the people in the referendum of the Islamic Republic has been a conscious one.
ملخص الجهاز:
در جریان انقلاب اسلامی مردم ایران نیز، نقش مهم و مؤثر رهبری امام خمینی بههیچ وجه قابل انکار نبوده و نیست، از طرفی یکی از کارکردهای رهبری امام خمینی تبیین خطوط کلی، خطمشی، اهداف و چشمانداز انقلابی میباشد که وی آن را هدایت و رهبری میکند که این تبیینگری، شامل برنامه امروز برای هدایت انقلاب و سرنگونی نظام طاغوت و برنامه آینده برای جایگزینی این نظام میباشد که در رأس آنها ترسیم حکومت آرمانی و مطلوب ـ پس از سرنگونی نظام طاغوت ـ میباشد که اگر چنین تبیینگری صورت گرفته و مردم براساس این آگاهی قبلی در زمینه این نظام اظهارنظر کرده باشند، اظهارنظر آنها را نباید ناشی از ناآگاهی دانست، از طرفی با وجود روشن بودن خطوط کلی حکومت در اسلام، حضرت امام خمینی نیز به طرق مختلف به ترسیم این خطوط پرداخته بود، در واقع ایشان همچون علمای شیعه، در طول تاریخ به نامشروع بودن حکومتهای زمانه و لزوم مشروعیت الهی حکومت در پرتو ولایت فقیه جامعالشرایط اعتقاد داشتند و این اصلی بود که ایشان در برخی آثار خود از جمله کشف الاسرار نیز بدان اشاراتی داشتند، اما مهمترین گامی که امام خمینی در راستای عمل به وظیفه تبیینگری خود برداشتند عبارت بود از طرح مسئله «ولایت فقیه» و لزوم حکومت ولی فقیه بهعنوان تنها حکومت مشروع در نظام اسلامی که همان نظام ایدئال در مرحله بعد از سقوط نظام شاهنشاهی بود، بر این اساس ایشان در سال 1348، سلسله درسهای حکومت اسلامی را ـ که بعدها با عناوینی همچون «ولایت فقیه»، چاپ و منتشر شد ـ آغاز نمودند و اجمالا طرح خویش برای تشکیل حکومت جایگزین نظام شاهنشاهی را مشخص ساختند که بر محوریت ولایتفقیه قرار داشت، البته در آن مقطع، به این دلیل که هنوز زمینهها برای استقرار نظام جایگزین، فراهم نشده بود، حضرت امام در مباحث خویش، به خطوط کلی این نظام اشاره میکردند که مهمترین آن، تشکیل این نظام، حول محور ولایتفقیه بود.