خلاصة:
اخباریگری رویکردی ظاهرگرایانه است که به ترک بحثهای مستقل عقلی در استنباط احکام فقهی توصیه میکند. بهکارگیری این شیوه در مباحث اعتقادی «مکتب تفکیک» نامیده میشود. نحله سنتی مکتب تفکیک بهگونه کامل با عقل و استدلال مخالف بوده، همنوایی آندو را با نقل برنمیتابد. اما نحله جدید ضمن پاسداشت عقل، دستاورد آنرا بشری و بیگانه از دین معرفی میکند. پیروان تفکیک، دلیلهای گوناگونی بر مخالفت دین با فلسفه بهدست میدهند که برخی از مهمترین آنها عبارتند از: 1. اهداف سوء خلفا از ترجمه فلسفه؛ 2. وجود برخی روایتهای ضد فلسفی؛ 3. مخالفت فقیهان با فلسفه.
مقاله پیشرو پس از معرفی اجمالی مکتب تفکیک، به نقدهای یادشده پاسخ میدهد. برپایه این پاسخها: 1. خاستگاه و انگیزه طرح یک اندیشه، دلیل درستی یا نادرستی آن نیست؛ 2. در مجموعه روایی شیعه تنها دو روایت ضد فلسفی یافته میشود که یکی درباره فیلسوف نمایان و دیگری پیرامون فلاسفه دنیاطلب است. اما روایتهای بسیاری در ستایش روش فلسفی (تعقل مستقل) دیده میشود؛ 3. ضرورت رجوع به متخصّص در مسائل تخصصی، روشن میکند که مخالفت برخی فقیهان بزرگوار که آشنایی کاملی با فلسفه ندارند ادعای اهل تفکیک را تایید نمیکند.
الأخباریة هی اتجاه ظاهری یوصی بترک الأبحاث العقلیة المستقلة فی استنباط الأحکام الفقهیة،
ویسمی استخدام هذا الاتجاه فی المباحث الاعتقادیة ب "المدرسة التفکیفیة ". إن النزعة التقلیدیة
لهذه المدرسة تخالف تماما العقل والاستدلال ولا یقبل انسجامهما مع النقل. أما النزعة الجدیدة
تحترم العقل وتکرمه وتری أن انجازاته بشریة ولا تمت إلی الدین بصلة أبدا. یقدم أتباع النزعة
التفکیکیة أدلة مختلفة علی مخالفة الدین الفلسفة من أهمها هی:
.1 الأهداف السیئة للخلفاء من وارء ترجمة الفلسفة.
.2 وجود بعض الروایات المضادة للفلسفة.
.3 مخالفة الفقهاء الفلسفة.
أما الباحث فی المقالة التی بین یدی القارئ الکریم یتصدی للرد علی الانتقادات المذکورة آنفا بعد
أن یعرف هذه المدرسة بشکل موجز. وتشیر الإجابة علی هذه الأسئلة إلی أن مخالفة بعض الفقهاء
الذین لیس لدیهم الإلمام بالفلسفة لا تؤید مدعی أتباع المدرسة التفکیکیة لأن:
.1 لا یعتبر الموطن أو الحافز لطرح فکرة من الفکر دلیلا لصحتها أو عدم صحتها
.2 هناک روایتان مضادتان للفلسفة فی مجموعة الروایات المأثورة للشیعة فحسب، إحداهما حول
المتظاهرین بالفلسفة والأخری حول الفلاسفة المنغمسین فی الدنیا، أما الکثیر من الروایات فتمدح
المنهج الفلسفی )العقلانیة المستقلة(
.3 إن الرجوع إلی الأخصائیین فی المسائل التخصصیة ضرورة لا یمکن الاستغناء عنه.
Traditionalism is a formalist approach that recommends giving up the rational independent discussions in inferring jurisprudential precepts. Applying this method in doctrinal discussions is called “separation school”. The traditional version of separation school is completely opposing to reason and reasoning, not tolerating their accompaniment to tradition. The new version, however, dignifies reason, while introducing its achievement as human and alien to religion. The proponents of separation school present various reasons for the opposition of religion to philosophy, some of which are as follows: (1) the caliphs’ vicious goals in translating philosophy, (2) existence of some anti-philosophical traditions, and (3) the jurists’ opposition to philosophy.
The present article offers a synoptic introduction of the separation school to answer the abovementioned critics. According to those answers, (a) the origin and motive for developing an idea is not its rightness or wrongness; (b) in the Shiite collections of traditions, there are just two anti-philosophical traditions, one of whom is about pseudo-philosophers and the other is about the world-seeking philosophers. There are, however, many traditions admiring the philosophical method (independent reasoning); and (c) the necessity of referring to an expert in specialized issues shows that the opposition of some great jurists with no complete familiarity with philosophy does not support the claim made by the proponents of separation.
ملخص الجهاز:
نقد و بررسي مکتب تفکيک با تاکيد بر ديدگاه ايشان 1 مبني بر مخالفت دين با فلسفه 2 روح الله سوري چکيده اخباريگري رويکردي ظاهرگرايانه است که به تـرک بحـث هـاي مسـتقل عقلـي در اسـتنباط احکام فقهي توصيه ميکند.
آنچه ايشان به عنوان مکتب تفکيک معرفي ميکند، دست کم در سه مسـئله ، با ديدگاه اساتيد وي، متفاوت است : به رسميت شناختن ارزش معرفتي فلسفه بنيان گذاران اوليه ، معتقد بودند که فلسفه ، امري خـارج از اسـلام اسـت کـه از يونـان و بـراي بستن در خانه اهل بيت وارد شده است .
در پايان يادآوري چند نکته ضروري است : نکته اول : بايد بدانيم که «اين مکتب به جز جداسازي سه جريان شـناختي از يکـديگر، بعد ديگري نيز دارد و آن بيان معارف ناب و سره قرآني است ، بدون هيچ امتزاجـي و خلطـي و تأويلي، از نوع تأويل هايي که ميدانيم و همـين خـود جـوهر غـايي ايـن مکتـب اسـت ٢ »، بنابراين ، مکتب تفکيک بايـد بتوانـد بـدون هـيچ وام گيـري از شـهود، عقـل و علـوم بشـري، تفسيرهايي ناب و سره ، از متون ديني ارايه دهد.
١) اهداف سوء خلفاء از ترجمه فلسفه يوناني ميرزا مهدي اصفهاني، نگارنده ابواب الهدي، از قول علامه مجلسير چنين نقل ميکند: «اين جنايت بر دين و ترويج کتاب هاي فلاسفه در ميان مسلمانان ، از بدعت هاي خلفـاي جـور و دشـمنان امامان دين و به منظور باز داشتن مردم از ايشان و از دين مبين بوده است .
« با اين بيان ، ايشان نه تنها از مخالفان فلسفه نبوده ، بلکه داراي آثار زيادي در علوم مختلف و از جمله فلسفه و کلام بوده و حتي برخي از کتاب هاي فلسفي ارسطو را خلاصه کـرده اسـت .