خلاصة:
ویژگی مشترک میان سازه انگاران، توجه به رابطه تکوینی و ساختارمند میان ساختار و کارگزار است. حال سئوال این است که آیا می توان از مولفه ها و متغیرهای پژوهشی نظریه سازه انگاری در حوزه مطالعاتی داخلی یک کشور و در محدوده علوم سیاسی بهره برد؟ از سوی دیگر با توجه به اینکه منابع اصلی هستی شناسی و معرفت شناسی سازه انگاری در حوزه پژوهشی روابط بین الملل، در رشته های جامعه شناسی، روانشناسی و فلسفه علم، وجود دارد، می توان از میان انواع نحله های سازه انگاری، سازه انگاری کل گرا را در تبیین مسائل داخلی یک کشور بهره برد و در این مسیر ماهیت و تداوم روابط قدرت؛ منابع هویتی سیاستگذاری داخلی و خارجی؛ نقش مولفه های هویتی در زندگی روزمره و باورهای عامه و فرهنگ سیاسی؛ بررسی روابط قدرت براساس مولفه های هویتی و فرهنگی؛ نقش رسانه ها، شبکه های اجتماعی و جهانی شدن در زندگی روزمره، باورهای سیاسی و حکمرانی در یک کشور؛ بررسی منابع مشروعیت تداوم ساز یک نظام سیاسی، تکوینی و ساختارمند بودن روابط ساختار و کارگزار در یک کشور؛ را می توان به عنوان مهمترین حوزه های پژوهشی در علوم سیاسی با تکیه بر نظریه سازه انگاری مورد توجه قرار داد. به دلیل بنیادی و در عین حال کاربردی بودن هدف موضوع مورد تحقیق، روش شناختی تحقیق تأویلی و تفسیری است که در آن به منظور رسیدن به پاسخ سئوال اصلی فرضیه مورد بحث از روش تحقیق کتابخانه ای، اسنادی و تاریخی به صورت استقرایی، تطبیقی و در برخی موارد استفهامی، استفاده می شود.
ملخص الجهاز:
حال سئوال اين است که آيا ميتوان از مولفه ها و متغيرهاي پژوهشي نظريه سازه انگاري در حوزه مطالعاتي داخلي يک کشور و در محدوده علوم سياسي بهره برد؟ از سوي ديگر با توجه به اينکه منابع اصلي هستي شناسي و معرفت شناسي سازه انگاري در حوزه پژوهشي روابط بين الملل ، در رشته هاي جامعه شناسي، روانشناسي و فلسفه علم ، وجود دارد، ميتوان از ميان انواع نحله هاي سازه انگاري، سازه انگاري کل گرا را در تبيين مسائل داخلي يک کشور بهره برد و در اين مسير ماهيت و تداوم روابط قدرت ؛ منابع هويتي سياستگذاري داخلي و خارجي؛ نقش مولفه هاي هويتي در زندگي روزمره و باورهاي عامه و فرهنگ سياسي؛ بررسيروابط قدرت براساس مولفه هايهويتي و فرهنگي؛ نقش رسانه ها،شبکه هاي اجتماعي و جهاني شدن در زندگي روزمره ، باورهاي سياسي و حکمراني در يک کشور؛ بررسي منابع مشروعيت تداوم ساز يک نظام سياسي، تکويني و ساختارمند بودن روابط ساختار و کارگزار در يک کشور؛ را مي توان به عنوان مهمترين حوزه هاي پژوهشي در علوم سياسي با تکيه بر نظريه سازه انگاري مورد توجه قرار داد.