خلاصة:
اسطوره از کهنترین و مهمترین ساختههای ذهن بشر است که بنا به اهمیت و تأثیر فوقالعادهاش، از دایرۀ ساخته بودن فراتر رفته و خود مبدل به سازندۀ زندگانی بشر شده است. اسطوره، روایتی نمادین از هستی است که به مسائل کلان و بنیادین از قبیل پیدایش جهان و اجزایش و سرانجامِ جهان میپردازد و به رغم نبود پشتوانۀ تاریخی و علمی، برای علاقهمندان حقیقتی قدسی، والا و قطعی است. یکی از مهمترین روایتهای اساطیری در همۀ اقوام و ملل، کیفیت پیدایش مردم است. این اسطوره در میان اغلب اقوام و ملل، با وجود تفاوتهای فکری، فرهنگی و دینیشان، شباهتها و اشتراکات بسیار دارد، از جمله آفرینش مردم در نظام اساطیری آریایی و بهویژه ایرانی، شباهتهای بسیار با روایت آفرینش مردم در میان سامینژادان دارد که برخی تجلّیات آن را در دو دین یهود و اسلام میتوان مشاهده کرد. در این مقاله به روش تحلیلی ـ توصیفی و بر اساس روایتهای موجود در منابع ایرانی و سامی به بررسی تطبیقی اسطورۀ آفرینش مردم در این دو نظام اساطیری پرداختهایم. این بررسی نشانگر شباهتهایی چشمگیر در آفرینش مردم در این دو نظام متفاوت است؛ بهویژه در گیاهواره انگاشتن انسان نخستین و از خاک دانستن منشأ او. این شباهتها گاه ناشی از تأثیر و تأثّر طبیعی اساطیر است و گاه نیز از باورهای بنیادین و مشترک بشر که حاصل مشترکات تجارب زیستی انسانها است، ناشی میشود.
Abu al-'Ala Ma'ari and Omar Khayyam are prominent poets of Arabic and Persian languages and literatures, and the intellectual similarities between these two famous poets has been the subject of much research. In the present article, the influence of philosophy, poetry and mythology on the uncommon lifestyles of Abu al-'Ala Ma'ari and Omar Khayyam has been discussed. By using analytical-comparative method, it is tried to answer the following questions: Given the many similarities between Abu al-'Ala Ma'ari and Omar Khayyam, why did they choose a completely different lifestyle? Can it be said that this difference is the result of their different perceptions of the same intellectual origins? Attempts have also been made to examine the origins of Abu al-'Ala Ma'ari’s pessimism and Omar Khayyam’s optimism based on the views of Plato and Cassirer. The results show that despite the many similarities between the two poets, Abu al-'Ala Ma'ari’s pessimism and his unhappy lifestyle stem from his poetic identity and mythological views; while Omar Khayyam’s optimism and his happy lifestyle are rooted in his philosophical outlook.
ملخص الجهاز:
پيشينۀ پژوهش در باب پيشينه اين بحث ، بايد گفت که تحقيقي با اين رويکرد انجام نشده و تا آنجايي که نگارنده بررسي نموده به منابع زير دست يافته است : ذکاوتي قراگزلو (١٣٧٥)، در مقالۀ «آيا ابوالعلاء ملحد بوده است ؟» تنها بر ترديدگرايي و شکاکيت معري و خيام درباره مسائل متافيزيکي، دنيا و آخرت ، خير و شر، جبر و اختيار و لذت و درد، تأکيد نموده است .
درياباري و فولادي (١٣٩٠)، در پايان نامه مقطع کارشناسي ارشد با عنوان «بررسي تطبيقي مضامين حکمي در شعر ابوالعلاء معري با ناصرخسرو قبادياني» به راهنمايي عليرضا فولادي، بيان داشته است که وجه اشتراک معري و خيام در خردگرايي آن دو است ؛ با اين توضيح که منظور از خردگرايي، همان ترديدگرايي و پرسش گري در امور ماوراء الطبيعي و شک دربارة مبدأ و معاد است .
سؤال پژوهش پژوهش حاضر سعي در پاسخ به اين سؤال اصلي، خاستگاه اميدواري، خوش بيني و زندگيخواهي خيام و خاستگاه نوميدي، بدبيني و مرگ انديشي معرّي در چيست و از کدام جهان بيني ناشي ميشود؟ و سؤالات فرعي زير را دارد: ١ـ سبک زندگي خوش بينانه و رفاه طلبي خيام از چه جهان بيني نشأت ميگيرد؟ ٢ـ شيوة انديشۀظ فلسفي خيام داراي چه خصوصياتي است ؟ ٣ـ سبک زندگي بدبينانه و نااميدي معرّي از چه جهان بيني نشأت ميگيرد؟ ٤ـ شيوة انديشۀ اسطوره گراي معرّي داراي چه خصوصياتي است ؟ بحث و بررسي بررسي مبناي تعارض معري و خيام در پيجويي ريشۀ بدبيني و تلخ گرايي معري، برخي به بيماري و نابينايي او و برخي ديگر با تأکيد بر اثر ناملايمات محيط و سرخوردگي اجتماعي در تشديد بدبينياش ، او را با آتور شوپنهاور (١٨٦٠ـ١٧٨٨م )، فيلسوف آلماني سدة نوزدهم مقايسه کرده اند.