خلاصة:
از آنجا که عشق یکی از موضوعات داستانی است، تجلی آن در داستانهای حماسی از دیدگاه انواع ادبی، آمیزهای از نوع حماسی و غنایی است. الماسخان کندولهای در سرایش شاهنامۀ کردی، متاثّر از فرهنگ بومی، پارهای از مفاهیم غنایی از قبیل عشق، کیفیت، حالات و انگیزههای آن را متناسب با روحیات شخصی و شرایط فرهنگی مردم منطقۀ خود سروده-است. در این جستار که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، چگونگی عشق، انگیزه، کیفیت و زبان بیان آن به صورت تطبیقی در پنج داستان مشترک شاهنامۀ فردوسی و شاهنامۀ کردی الماسخان کندولهای به ویژه سه داستان (بیژن و منیژه، رستم و سهراب، سیاوش) با هدف مشخص کردن بسامد نمونههای عاشقانه، انگیزۀ عشق، حالات عشق و دلدادگی و زبان بیان معاشقهها مورد بررسی قرارگرفتهاست. از مهمترین یافتههای این پژوهش آن است که بسامد نمونههای غنایی در شاهنامۀ کردی بیشتر و زبان بیان الماسخان کندولهای در بیان حالات و کیفیت عشق صریحتر و بیپرواتر از زبان فردوسی است.
Whereas love is one of story topics, its expression in epic stories is a combination of epical and lyric type in the view of literary types. Affected by native culture, Almas Khan Kandooleei while composing Kurdish Shahnameh has composed some of lyric concepts such as its love, quality, modes and motivations, in accordance with his personal essence and cultural conditions of his regional people culture. The current paper carried out through descriptive-analytical method, explores circumstance of love, motivation, quality and its expression language in a comparative form in five common stories of Firdausi’s Shahnameh and Almas Khan Kandooleei’s Kurdish Shahnameh, especially three stories (Bijan and Manijeh, Rostam and Sohrab, Siavash) with the aim of identifying frequency of romantic samples, love motivation, love and enamoredness modes, and language of courtship. Of the most important conclusions of the current paper is: frequency of lyric samples in Kurdish Shahnameh is more and Almas Khan Kandooleei’s expression language is more definite and more fearless than Firdausi’s language in expressing modes and quality of love.
ملخص الجهاز:
در این جستار که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، چگونگی عشق، انگیزه، کیفیت و زبان بیان آن به صورت تطبیقی در پنج داستان مشترک شاهنامۀ فردوسی و شاهنامۀ کردی الماسخان کندولهای به ویژه سه داستان(بیژن و منیژه، رستم و سهراب، سیاوش) با هدف مشخص کردن بسامد نمونههای عاشقانه، انگیزۀ عشق، حالات عشق و دلدادگی و زبان بیان معاشقهها مورد بررسی قرارگرفتهاست.
از مهمترین یافتههای این پژوهش آن است که بسامد نمونههای غنایی در شاهنامۀ کردی بیشتر و زبان بیان الماسخان کندولهای در بیان حالات و کیفیت عشق صریحتر و بیپرواتر از زبان فردوسی است.
2. اهداف و ضرورت پژوهش در این جستار تلاش داریم تا با تحلیل نمونههای با محتوای عاشقانه در داستانهای مشترک دو شاهنامه(بیژن و منیژه، رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، سیاوش، شغاد)، به بررسی میزان اثرپذیری سرایندۀ شاهنامۀ کردی از شاهنامۀ فردوسی بپردازیم و نیز مشخص نماییم که شرایط محیطی و روحی سرایندۀ شاهنامۀ کردی در تغییر کمی و کیفی محتوای عاشقانهها تا چه حد تاثیر داشتهاست.
نمونههای عاشقانه در بیژن و منیژه: شاهنامۀ کردی, شاهنامۀ فردوسی محتوا, مخاطب, گوینده, ابیات, محتوا, مخاطب, گوینده, نسخه خالقی, نامۀ باستان همان, بیژن, گرگین, 115 - 125, وصف منیژه و ملک توران, بیژن, گرگین, 134-144, 141 - 151 همانالماسخان, 150 - 157, وصف زیبایی منیژهفردوسی, 167-169, 174 - 176 توصیف مدهوشی بیژن پس از شنیدن وصف زیباییهای منیژه از زبان گرگینالماسخان, 148 - 149, توصیف هم آغوشی بیژن و منیژه پس از به هوش آمدن در کاخ افراسیابفردوسی, 217-218, 224 - 225 وصف صحنه نوازش منیژه بیژن را الماسخان, 169-175, توصیف صریح عشقبیژن, 225, وصف معاشقهالماسخان, 227-228, وصف معاشقه همراه با خشونتالماسخان, 244, توصیف عشق به منیژه, افراسیاب, بیژن, 278, (به تصویر صفحه مراجعه شود.