خلاصة:
علم کلام از مجموعه علوم عقلی است که از ابتدای پیدایش، موافقان و مخالفانی از فرق و مذاهب اسلامی داشته است. پس از تدوین کتب کلامی، برخی با این علم موافقت کردند و به شرح و تفسیرآن پرداختند و برخی با آن مخالفت کردند و به نقد آن پرداختند. سلفیه به پیروی از اهل حدیث، بهدلیل نقلگرایی حداکثری و کنارگذاشتن استدلال عقلی، با علم کلام مخالفت کرده و ورود در آن را مایهی خسارت و گمراهی میدانند. برخی از استدلالهای مهم سلفیان در انکار و مخالفت با علم کلام عبارتاند از: اجتناب سلف از ورود به مباحث علم کلام، نهی صحابه و تابعین از ورد به علم کلام، بدعتانگاری علم کلام، اختلاط علم کلام با مباحث خرافی و دروغ و گاه کفرآمیز، مخالفت و تضاد نتایج مباحث کلامی با نصوص قرآنی و حدیثی. پژوهش پیش رو با روشی اسنادی، تحلیلیـانتقادی، استدلالهای سلفیه را در بوتهی نقد و ارزیابی قرار میدهد و سستی آنها را آشکار میکند. استدلالهای سلفیان نوعاً مغالطهآمیز بوده و با نصوص قرآنی و حدیثی و همچنین سیرهی صحابه و تابعین و دیگر عالمان در تضاد بوده است. دیدگاه سلفیه پیامدهای تلخی داشته؛ نظیر مشروعیتنداشتن ورود به دیگر علوم و ارزشستیزی از علوم عقلی و آلی و ابزاری و همچنین نوعی انحصارگرایی و مطلقگرایی در فهم مردمان سه سدهی نخستین جهان اسلام.
Theology (Kalam) is one of the Islamic intellectual sciences that has had proponents and opponents in Islamic sects since its inception. After compiling theological books, some agreed with this science and explained it, and some opposed it and criticized it. The Salafists, following the People of Hadiths (Ahl-alhdith), based on the extreme traditionalism and because of abandonment of rational reasoning, disagree with theology and consider it as a cause of damage and misguidance. Some of the most important arguments of the Salafists in denying and opposing theology are the avoidance of pious predecessors from the theological topics, prohibiting of Companions and Successors (Sahaba and Tabieen of the Holy Prophet) from dealing with theology, considering theology as heresy, its including superstitious, false, and even blasphemy, and the incompatibility between the results of theological discussions and Quran and tradition. The present study critiques and evaluates Salafi arguments and reveals their weaknesses through a documentary and critical analysis method. The arguments of the Salafists are typically fallacious and contradict the Qur'an and the tradition, as well as the manners of the companions, Successors, and other Islamic scholars. The Salafi view has bitter consequences such as the illegitimacy of other sciences and the rejecting of the value of intellectual and instrumental sciences, as well as a kind of exclusivism and absolutism about the understanding of the people of the first three centuries of the Islamic world.
ملخص الجهاز:
بر پايه ي اين تفکر، سلفيه عملکرد سلف صالح را يکي از منابع معرفتي خود تلقي ميکنند؛ چنان که ابن تيميه که متفکر بزرگ سلفي است ، دراين باره مينويسد: «احکام خداوند از سه راه ثابت ميشود: کتاب ، سنت پيامبر و آنچه مسلمانان نخست به آن عمل کرده اند.
با وارسي در تاريخ ، روشن ميشود که در بين صحابه افرادي بوده اند که نه تنها به علم کلام پرداخته و آن را تأييد کرده اند، بلکه در برخي مسائل اختصاصي، براي تبيين بهتر، مناظره کرده اند؛ مانند مناظره ي ابن عباس با خوارج و مناظره ي حضرت علي(ع ) با مخالفين خود درخصوص قدر.
محمد کثيري دراين باره به تناقض ابن تيميه اشاره کرده و مينويسد: «تعجب از کسي که به متکلمان طعنه زده و مدعي است که خود پيرو کتاب و سنت است و اقتدا به سلف را به رخ آنان ميکشد، اما خود در مقام عمل ، پيرو سلف نيست و مسائلي را مطرح مي کند که نه تنها در ميان سلف سابقه نداشته ، بلکه در کتاب و سنت هم وارد نشده است ؛ همانند ديدگاه وي درخصوص کلام خداوند که براساس آن ، کلام ، صفت ذات است و خداوند با صوت و حروف مدام تکلم ميکند» (کثيري، محمد، ١٤٢٩، ص ١٨٦).
بدعت دانستن علم کلام واژه ي بدعت يکي از کلمات پرکابردي است که سلفيه در کتاب هاي خود از آن استفاده کرده اند؛ براساس اين ديدگاه ، هر عقيده يا عملي که برخلاف قرآن ، سنت و عمل صحابه باشد، بدعت است و کسي که بدان باور داشته باشد، کافر شمرده ميشود.