خلاصة:
پژوهش حاضر به قصد کشف رابطه نظریات ولایت فقیه با پدیدههای نوپدید فاقد خاستگاه دینی، یعنی رسانههای ارتباط جمعی و «حکمرانی شایسته»، صورت پذیرفته، ودر دو دسته نظریههای انتخاب و انتصاب برسی شده استدیدگاه امام خمینی (ره) با توجه به الگوهای نظری موجود پیرامون رسانههای ارتباط جمعی، در حد میانهای قرار می گیرد و از یک سو به آزادی رسانهها میاندیشد و از دیگر سو به مصالح جامعه نظر دارد و درست به همین خاطر است که شماری از محققین نوع نگاه ایشان به ولایت فقیه و حکومت را نیز به نظریه «مشروعیت ترکیبی»، «مشروعیت دو گانه» نزدیک میدانند. بنابراین رسانههای ارتباط جمعی از سویی میبایست به ایدهها و آرزوهای بشری یعنی عدالت، آزادی، امنیت و معنویت توجه کنند و همت خود را صرف عملی شدن این ایدهها بکنند که در این پارهای از محدودیتها مانند عقل و شرع، قانون و فقدان توطئه را خواهند داشت؛ و البته از سویی دیگر، از آزادی نیز برخوردار خواهند بود.نکته نهایی این که نظریه های ولایت فقیه بویژه بر اساس تبیین نظریه امام خمینی داشتن مدیریت رسانه ای مبتنی بر حکمرانی شایسته قابل تحقق است
The purpose of the present study is to discover the relationship between the theories of Velayat-e Faqih and
some emerging phenomena that have no religious origin, namely mass media and "decent governance". In
this regard and using a descriptive-analytic method, different views on Velayat-e faqih were mentioned and
finally their relation to the media in the framework of favorable governance were explained. The results
showed that considering the existing theoretical models about the mass media, Imam Khomeyni has a
moderate attitude as on the one hand, he thinks of the freedom of mass media, and on the other hand,
considers the expediency of society. Thus, some researchers deem that his outlook on Velayat-e Faqih and
governance resembles the theory of "mixed legitimacy" and "dual legitimacy". Therefore, the mass media
on the one hand, should pay attention to human thoughts and aspirations, namely justice, freedom, security,
and spirituality and make an effort to realize them and in the meanwhile observe some limitations such as
ration, religion, law, and avoidance of conspiracy, and on the other hand, regard for liberty
ملخص الجهاز:
از ديگر سو، مفهوم «حکمراني مطلوب » يا شايسته که در ادبيات دو دهه گذشته ايران و جهان ورود پيدا کرده است ، به نحوه رابطه و تعامل حکومت و مردم پرداخته و از جمله شاخص هاي توسعه و ارزيابي دولت ها در سطح جهاني به شمار ميرود؛ تا آنجا که بسياري از نهادهاي بين المللي نيز پيش شرط مساعدت هاي ماليشان به جهت توسعه کشورها را منوط به برآورده ساختن مؤلفه ها و استانداردهاي «حکمراني مطلوب » دانسته اند (٢٠٠٤ ,et al &Demmers ;٢٠٠٣ ,Neumayer ;٢٠٠٦ ,Nanda).
اما از شاخص هاي مهم «حکمراني مطلوب »، در زمينه ارتباطات و گردش آزادانه افکار و در عين حال لزوم دسترسي برابر به رسانه هاي ارتباط جمعي گوناگون براي تبليغ ، بحث آزادانه ساحت هاي گوناگون انديشه ، پرسشگري و مطالبه گري است ، که در اين پژوهش تلاش ميشود ارتباط اين مفهوم با نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران و نظريه هاي مطرح پيرامون ولايت فقيه در فقه شيعه مانند انتخاب و انتصاب ، به عنوان مکتب و مبنايي فکري که در مقابل شيوه هاي حکمراني ليبراليستي و کمونيستي قد علم کرده است ، بررسي و ارزيابي شود.
البته امام خميني نيز با توجه به الگوهاي نظري موجود پيرامون رسانه هاي ارتباط جمعي، در حد ميانه اي قرار ميگيرد و از يک سو به آزادي رسانه ها ميانديشد و از ديگر سو به مصالح جامعه نظر دارد و درست به همين خاطر است که شماري از محققين نوع نگاه ايشان به ولايت فقيه و حکومت را نيز به نظريه «مشروعيت ترکيبي»، «مشروعيت دو گانه » نزديک ميدانند (عميد زنجاني، ۱۳۸۵: ص ۱۹۷).