خلاصة:
در نظام آموزشی ما نیز چنین مشکلی وجود دارد که صرفا بر تواناییهای تحصیلی تاکید میشود و هوش هیجانی و مجموعهای از صفاتی که بیاندازه در سرنوشت افراد اهمیت دارند، نادیده انگاشته میگردند و جای تذکر است که توانمندیها و شایستگیهای اجتماعی و هیجانی از عوامل تعیینکننده و تاثیرگذار بر موفقیت تحصیلی محسوب میگردند. خاستگاه نظری اکثر پژوهشها در زمینه هوش هیجانی برگرفته از کارهای سالوی و مایر است؛ به نظر آنها هوش هیجانی، به عنوان یک توانایی ناظر بر ظرفیت ادراک، ابراز، شناخت، کاربرد و کنترل هیجانها در خود و دیگران است. شواهد بسیاری ثابت میکند، افرادی که مهارت هیجانی دارند، یعنی کسانی که احساساتشان را بخوبی ابراز میکنند، میشناسند و هدایت مینمایند و احساسات دیگران را نیز درک نموده و به طرز اثربخشی با آن برخورد میکنند.
ملخص الجهاز:
خاستگاه نظري اکثر پژوهش ها در زمينه هوش هيجاني برگرفته از کارهاي سالوي و ماير است ؛ به نظر آنها هوش هيجاني، به عنوان يک توانايي ناظر بر ظرفيت ادراک، ابراز، شناخت ، کاربرد و کنترل هيجان ها در خود و ديگران است .
بنابراين هوش هيجاني از مجموعه اي از مهارت ها، تواناييها و تسهيل کننده هاي گوناگوني ساخته شده است که بيشتر آنها را ميتوان از طريق يادگيري در ديگران ايجاد کرد يا پرورش داد (کمايي و همکاران ، ٢٠١٢، به نقل از علي اکبري دهکردي، ١٣٩١).
در تعريف هوش هيجاني نيز ميتوان گفت : هوش هيجاني نوع ديگري از باهوش بودن است که شامل درک احساسات خود براي تصميم گيري مناسب در زندگي و توانايي کنترل حالت هاي اضطراب آور وکنترل واکنش ها است (سموعي، ١٣٨١ به نقل از پوررحيمي مرني و همکاران ، ١٣٨٨).
از ديد گلمن ، هوش هيجاني اين گونه تعريف شده است :«مجموعه ي مهمي که آن را هوش هيجاني ميناميم شامل تواناييهايي است که فرد بتواند انگيزه ي خود را حفظ نمايد، در مقابل ناملايمات پايداري نمايد و تکانش هاي خود را کنترل کند و کاميابي را به تعويق بياندازد، حالات روحي خود را تنظيم نمايد و نگذارد پريشاني خاطر، قدرت تفکر او را خدشه دار سازد، با ديگران همدلي کند و اميدوار باشد» (گلمن ، ١٣٨٠؛ به نقل از رنجبردار، ١٣٨٩).
همچنين گلمن (١٩٩٨) معتقد است که هوش هيجاني بالا ميتواند کيفيت عمومي زندگي و موفقيت هاي شخصي و اجتماعي فرد را ارتقادهد (گلمن ، ١٩٩٨؛ به نقل از مهانيان خامنه و همکاران ، ١٣٨٥).