خلاصة:
در این مقاله،دو قهرمان همانند از دو دسته مختلف-رستم حماسی ایران با کوهولین از ادبیات نمایشی ایرلند-مقابله شده است.بررسی همانندی این دو قهرمان به منزله ازریابی امکان و توانایی نمایشی و روایت داستان رستم و سهراب شاهنامه فردوسی است.از اینرو و به همین ضرورت است که کردارهای رستم و کوهولین در جریان داستان مورد ارزیابی قرار گرفته؛کردارهای قهرمانی اسطورهای که فرجامشان فرزندکشی است.
در اینجا نسبت میان هریک از قهرمانان(رستم-کوهولین)با وقایع،تصمیم و اعمالشان از آغاز تا پایان حادثه در مقایسهای تطبیقی و محتوایی ارزیابی خواهد شد.در این روش مبنا، مقایسه هر جزء از طرح داستانها با هم و هر جزء از کردار قهرمانان با هم است.در این تحلیل توصیفی و تطبیقی،درخواهیم یافت که بین دو اسطوره،مشترکات فراوانی وجود دارد که میتواند بر هم خانوادگی و یگانگی در خاستگاه و منشأ آنها دلالت کند.
ملخص الجهاز:
"اما از همه آنچه در گستره این تحقیق میتوانست مورد توجه قرار گیرد-که نکات و موضوعاتی بسیار فراوان است-در اینجا تنها به وجوه ساختاری و همانندیهای ریخت دو داستان و قهرمانان آن پرداخته شده و با تقطیع هر بخش و تقطیع رفتارها و کردارهای قهرمانان، زمینهای برای مقایسهای نشانه شناسانه(به معنای ساختاری آن)فراهم آمده است.
داستان رستم و سهراب ایرانی به صورت جنگ میان«لی جینگ و پسرش لی نوجا»-در اساطیر چین-بسیار شبیه به هم است؛هرچند در روایت چینی رنگ مذهبی-الهی این جنگ مورد نظر بوده ولی پرداخت ایرانی شکل غنایی-حماسی آن مورد توجه قرار گرفته است.
نتیجه این عشق پسری است به نام کانالاخ یا کانالاین(جوان،شاهزاده- Conalin )که مادر بازوبند پدر را به بازویش میبندد؛فنون جنگ را به او میآموزاند و او را به ایرلند میفرستد تا در مجلس بزرگان ایرلند،خود را بنمایاند؛شایستگی خود را ثابت کند و کوهولین را بیابد.
این ناآگاهی قهرمان(پدر و پسر)که به شکل ناشناخته ماندن هریک برای دیگری است در زمینه آگاهی پادشاهان(افراسیاب،کاووس،کنوهار)شرایطی را ایجاد میکند که بر این اساس،نیروی ضد قهرمانان(شاهان)به خطا نقش نیروی موافق و فرزندان(پسران)نقش نیروی مخالف به خود بگیرند.
به این ترتیب در اینجا پارالل(موازی)های فراوانی داریم: کاووس کنوهار رستم کوهولین تهمینه اویفه سهراب کانالاخ و نیز تقابلهایی از این قرار: عشق وظیفه کتمان بیخبری آگاهی ناآگاهی در اوج داستان،آنجا که قهرمانان در مخمصه انتخاب تازه قرار میگیرند باید«آگاهانه»،و «بیخبر»به«وظیفه»عمل کنند."