خلاصة:
رویکرد بسیاری از علما و رجالیون اهلسنت نسبت به راویان فضایل اهلبیت( غیر علمی است و از سوی دیگر آنان در ارزیابی افرادی که در صف ناصبیها و دشمنان اهلبیت( قرار دارند با تسامح و تساهل برخورد می کنند. این نوشتار گوشهای از این رویکرد دوگانه را مورد پژوهش قرار داده است
ملخص الجهاز:
"311 برخی از بزرگان اهلسنت که متوجه شدهاند بخاری در این رویکرد خود دچار اشتباه بزرگی شده است، به توجیه دست زده و گفتهاند: بخاری از عمران، پیش از آنکه به عقاید خوارج گرایش پیدا کند، نقل حدیث کرده است: «ان البخاری انما اخرج له ما حمل عنه قبل ان یری رأی الخوارج.
312 » اما ابنحجر با توجه به برخی از شواهد تاریخی این توجیه را نپسندیده، گوید: « لیس ذلک الاعتذار بقوی لان یحیی بن ابی کثیر [که بخاری به واسطه او از عمران روایت نقل کرده است] انما سمع منه فی حال هروبه من الحجاح.
عجیب آن است که وقتی در میان راویان احادیث کسانی پیدا شوند که به نشر فضایل اهلبیت بپردازند و از حاکمان و خلفای ستمگر بیزاری بجویند و قائل به قیام علیه ظالمان باشند، آنان را مورد طعن و نکوهش قرار میدهند 345 و در مواردی فراوان روایاتشان را از درجه اعتبار ساقط میدانند؛ حتی اگر این افراد، امامی مذهبی هم نباشند.
395 نیز از ابوصلت حکایت شده است که گوید: علت واگذاری ولایت عهد توسط مأمون به امام برای آن بود که مردم فکر کنند آن حضرت به دنیا میل و رغبت دارد و همین باعث شود محبت ایشان در دلهای آنها کاسته شود.
دارقطنی گوید: در تشیع اغراق میکرد 404 نتیجه گیری علمای اهلسنت به کسی که معترض امام موحدان علیبن ابیطالب( شده و در خفا یا آشکار به او ناسزا گفته باشد، چندان سختگیری نکردهاند و بسیاری از راویانی را که این گونه بودهاند، موثق و صدوق و قابل اعتماد معرفی کردهاند و عملا از سخنان و روایاتشان در کتاب خود سود جستهاند."