خلاصة:
تاریخنگاری دیباچه وقایعنامههای عصر صفوی و سنتهای حاکم بر آن،موضوعی است که شعله کوئین در این پژوهش به آن پرداخته است.این پژوهش دو هدف اصلی را مدنظر دارد:نخست،ایجاد تغییر در نوع نگاه پژوهشگران به دیباچه از منبعی برای دستیابی به اطلاعات تذکرهنویسی و نمونههایی از سبک نگارش،به منبعی برای دستیابی به دادههای تاریخنگاری و دوم،اثبات وجه تاریخنگاری دیباچهها.دکتر کوئین برای دستیابی به این دو هدف به بررسی دیباچه روضة الصفا و تاریخ حبیب السیر-به عنوان دیباچههای الگو-خلاصة التواریخ،فتوحات همایون،نقاوة الآثار فی ذکر الأخیار،تاریخ عالم آرای عباسی و روضة الصفویه میپردازد و عناصر سنتی تاریخنگاری موجود در دیباچه این وقایع نامهها را برجسته مینماید.
ملخص الجهاز:
"دیباچهها؛ریشههای ساختار سنتی اگرچه در بررسی ابتدایی دیباچهها ممکن است از روی تصادف پیبرد که بسیاری از این دیباچهها در مطالب و شکل و اندازه شباهتهایی باهم دارند،اما مطالعه و مقایسه دقیق دیباچهء وقایعنامههایی که پیش از دوره سلطنت شاه عباس نوشته شدهاند،آشکار میسازد که بسیاری از مورخان عصر صفوی،دیباچه حبیب السیر خواند میر(088-429 ق5741/-4351 م) را به عنوان الگویی برای نگارش دیباچههای آثار خود قرار دادهاند.
قاضی احمد تنها مورخی نبود که سنت مطلع السعدین را به عنوان اثری درخر توجه حفظ نمود، بلکه اسکندر بیگ نیز در پایان جلد اول کتاب،یعنی در رسالهء دوازدهم تاریخ عالم آرای عباسی، به ستایش از این وقایعنامه پرداخته است:«علی الخصوص که صادرات احوال گرامی خاندان صفوت نشان صفوی بنیان و صورت احوال فرخنده مآل خاقان جم قدر ممالک گزارش و نگارشیافته که اگر بدین دو سعادت عظمی«مطلع السعدین»زمانی خوانند رواست و بدین دو نسبت علیا «ظفرنامه»دورانش نامند سزاست.
اسکندر بیگ در ادامهء ستایش از پادشاه(شاه عباس صفوی)عبارت مهمی را میآورد که غرض و نیت وی را از نگارش تاریخ عالم آرای عباسی بیان میکند: غرض اصلی از تسوید این او راق صادرات احوال خجسته مآل آن سلطان را سلاطین نشان است.
اگر به سخنان اسکندر بیگ اطمینان داشته باشیم،میتوانیم بگوییم که تألیف تاریخ عالم آرای عباسی ایده خودش بوده است و نه ایده شاه،زیرا او در سؤال«تجاهل العارف» زیر،در پاسخ به پرسش خودش،انگیزهاش را برای نگارش آن بازگو میکند: بخاطر آوردم که چون به شرف غلامی این پادشاه و الا جاه سرافراز شده میخواهی که به عنوان کمالات از ارباب استعداد ممتاز باشی،چرا طوطی طبع سخن سرای را در مقابل این آئینه گیتینمای بگویایی در نیاری و صادرات احوال فرخنده مآل این شهریار عالی نسب بیهمال را که در صفحه خیالت رقم ارتسام پذیرفته،بقلم گوهر نگار همت و الا بر (1)."