خلاصة:
در فلسفه ی صدرا ادراک آدمی سه مولفه ی اساسی دارد: فاعل شناسا (نفس)، صور علمی (معلوم بالذات) و متعلق معرفت (معلوم بالعرض). با وجود این، از آن جا که در نگرش صدرا تنها پل ارتباطی میان صور ذهنی و موجودات خارجی در جهت تامین خصوصیت واقع نمایی ادراکات، عینیت ماهوی است، این ادعا نه توسط دلایل وحدت ماهوی و نه به یاری خلاقیت نفس تامین نمی شود و با سوالات متعددی روبه رو است. صور مخلوق نفس (معلوم بالذات) در سایه ی خلاقیت نفس، معلوم حضوری آن هستند؛ اما چه ارتباطی با معلوم بالعرض دارند؟ هرچه که باشد، در سایه ی خلاقیت نفس، نمی توانیم ادعا کنیم که معلومات بالعرض عینیت ماهوی دارند.
In Mulla Sadra''s epistemology، human perception consists of three elements: the perceiver (soul)، the internal perceived image (which is known directly) and the external object of perception (which is known through the previous element). However this view is justified only by the essential objectivity in order to maintain correspondence. We have no way to justify this objectivity and the correspondence between the second and the third element but the oneness of the quiddity of these two and the active creativity of the soul in creating an image correspondent to the external object of our knowledge none of which is justified and both of which confront several questions. In this paper we will discuss whether Mulla Sadra''s epistemology can answer these questions.
ملخص الجهاز:
"و چون وجود آن های میان حرکت فرضی است ، ماهیات برآمده از آن ها نیز فرضی خواهند بود»٨ (٦ ، ص: ٢٤) حال اگر اتحاد ماهوی ذهن و عین را در جهت تبیین واقع نمایی ادراکات ، پیش چشم داشته باشیم نارسایی این نظریه را با توجه به حرکت جوهری ملاحظه خواهیم نمود، چراکه نتیجه ی هستی شناسی عالم ماده بر اساس حرکت جوهری این می باشد که ماهیات یا همان حدود وجودی در هیچ آنی تحقق بالفعل نمی توانند داشته باشند و هر لحظه را که بخواهیم فرض نماییم ، در لحظه ی بعد، همان حد وجودی از دست رفته است و لذا صرفا امور فرضی خواهند بود و اگر نمایشگر چیزی باشند، در نهایت امور فرضی را نمایش خواهند داد.
٩. نتیجه گیری بر اساس آن چه گفته شد، می توان گفت که در سیستم فلسفی صدرا واقع نمایی ادراکات به واسطه ی عینیت ماهوی صور ذهنی (معلوم بالذات ) و موجودات مادی (معلوم بالعرض ) در علم به عالم ماده نمی تواند تضمین شود، چراکه نه تنها دلایل کافی در جهت اثبات وحدت ماهوی معلوم بالذات و معلوم بالعرض ارائه نشده است ، بلکه حتی نمی توان به ایرادات اساسی که بر اساس سیستم فلسفی صدرا، که بر مبنای اصالت وجود و نیز حرکت جوهری در عالم ماده (که همان معلق ادراک است ) استوار شده است ، پاسخ قانع کننده ای ارائه داد."