خلاصة:
جمشید پادشاه بزرگ پیشدادی ایران، و سلیمان پیامبر و پادشاه مقتدر قوم بنی اسرائیل بوده است. بعد از اسلام، هویت این دو و نیز حکایت های مربوط به آنان در هم آمیخته و به خصوص حکایت های مربوط به سلیمان به جمشید نسبت داده شده است؛ مثلا برای جمشید نیز از داشتن انگشتری و گم شدن آن و تسلط داشتن بر باد و… سخن گفته اند. دلایل این آمیختگی حکایت ها، سهو و خطای نویسندگان و شاعران ایرانی به سبب شباهت-های فراوان میان آن دو شخص و نیز تعمد گروهی از ایرانیان در نسبت دادن پادشاهی ایرانی به پیامبری الهی به منظور حفظ بناهای تاریخی و میراث های فرهنگی ایران پیش از اسلام بوده است.
ملخص الجهاز:
"به مضامینی که ذکر شد،در اشعار ذیل اشاره شده است: که جمشید با فر و انگشتری#به فرمان او دیو و مرغ و پری (شاهنامه،78/2) بیرنج به تدبیر همی دارد گیتی#چونان که جهان را جم داشت به خاتم (دیوان فرخی،238) مور و مار و مرغ و ماهی جمله در حکم تواند#گم مکن انگشتری که اکنون به جای جم تویی (دیوان انوری،505/1) جم کرد به انگشتری خویش جهان رام#هستی چو جم و تیغ تو انگشتری جم (دیوان معزی،448) اگر نشان کرامات و اصل معجزه بود#فسون آصف برخیا و خاتم جم تو آصفی و به دست تو کلک چون افسون#جم است شاه و به دستش حسام چون خاتم (دیوان معزی،452) گویند که فرمانبر جم بود جهان پاک#دیو و پری و دام و دد و خلق رمارم گر بود چنین یا جم را جاه تو بوده است#یا نام تو بوده است در انگشتری جم (دیوان عنصری،202 و 203) تا جور جهان چو جم تخت خدای مملکت#خاتم دیوبند او بندگشای مملکت (دیوان خاقانی،462) جم هفت زمین بدین نگین داشت#تو نتوانی یکی زمین داشت (تحفة العراقین،48) در چنین وقت که دیوان همه دیوان دارند#کی دهد ملک جمت دست اگر خاتم نیست (غزلیات خواجو،98) زبان مور به آصف دراز گشت و رواست#که خواجه خاتم جم یاوه کرد و باز نجست (دیوان حافظ،110) 8-معزولی جمشید و سلیمان-چنان که در افسانهها آوردهاند-وجه تشابه دیگری است."