Abstract:
تغییر و تحولات جدید خاورمیانه، آثار و پیامدهای مهمی بر جای گذاشته است. در این میان، عربستان سعودی به عنوان یکی از کشورهای مهم خاورمیانه، تاثیراتی را هم در بعد داخلی و هم در بعد منطقه ای پذیرا شده و متقابلا به این تحولات واکنش هایی نشان داده است. مقاله حاضر بر آن است تا با تبیین منطق تحولات جدید بر محیط پیرامونی عربستان، رفتارها و سیاست های اتخاذ شده توسط این کشور را مورد تحلیل قرار دهد. بحث نویسنده آن است که تحولات اخیر خاورمیانه در بعد داخلی؛ مطالبات شیعیان، مساله جانشینی، مسایل زنان، آزادی های اجتماعی، مسایل حقوق بشری و از همه مهم تر چالش مشروعیت، و در بعد منطقه ای؛ سقوط متحدان و هم پیمانان راهبردی، تضعیف محور اعتدال عربی، ظهور متغیرهای جدید و خیزش موج دموکراسی خواهی را در پی داشته است که بر جایگاه عربستان به عنوان بازیگری مهم و کلیدی، اثرگذار خواهد بود. واکنش عربستان به این تحولات، مداخله نظامی در بحرین، مداخله در امور یمن، رویکرد تهاجمی نسبت به سوریه و به راه انداختن موج ایران هراسی در منطقه بود که در برآیند نهایی می تواند معادلات را به گونه ای برای این کشور رقم بزند که نتیجه آن چالش در حوزه های پیرامونی و بحران مشروعیت در این کشور باشد.
The new developments in the Middle East have brought about significant consequences. In the meantime، Saudi Arabia as one of the important countries in the region has been affected both internally and regionally by these developments and it has also reacted to them. Explaining the logic behind the new developments occurring in Saudi surrounding area، this article seeks to analyze Saudi conducts and policies. The author argues that recent developments in the Middle East in the domestic dimension including Shia demands، succession question، women’s issues، social freedoms، human rights questions and most importantly the challenge of legitimacy and in regional aspect، the fall of strategic allies، weakening of the moderation axis، the emergence of new variables and the rise of democratic wave all have affected Saudi place as a key regional player. Saudis reacted to these developments by military intervention in Bahrain، intervention in Yemeni affairs، adopting an aggressive attitude towards Syria and initiating a wave of Iranophobia in the region. These reactions، in the final assessment، might bring about further challenges in the surrounding area and legitimacy crisis for the country.
Machine summary:
"دوم اینکه،محور اعتدال عربی یا محافظهکاری عرب در مقابل محور موسوم به مقاومت که شامل ایران،سوریه،حزب الله و حماس میشود،در جریان تحولات و دگرگونیهای بهار عربی تضعیف گردید؛چراکه با سقوط مصر و تضعیف کشورهای محافظهکار عرب،محور مقاومت در وضعیت بهتری از نظر قدرت چانهزنی در تحولات منطقه برخوردار گردید؛امری که در موضع تهاجمی عربستان نسبت به سوریه مشهود است و این کشور درصدد است تا با همراهی آمریکا و کشورهای محافظهکار عربی دولت سوریه را تضعیف کند.
سوم اینکه،ایالات متحده با درک شرایط موجود در منطقه پس از آگاهی از سقوط دولتهای منطقه که غالبا از متحدینش نیز بودند،برای حفظ جایگاه خود سعی داشته خود را با خواستههای مردم همراه و همسو نشان دهد و دست از حمایت و پشتیبانی آنها برداشته و این موضوع موجب افزایش نگرانی عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیجفارس شده است.
ازاینرو با تحولاتی که در محیط پیرامونی این کشور اتفاق افتاد،دگرگونیهایی را موجب گردید که برآیند آن تضعیف موقعیت این کشور و از دست رفتن متحدین و همپیمانان منطقهای چون مصر،تونس و خطر سقوط دیگر متحدین همچون بحرین و یمن است که این کشور را به سمت اقدامات مداخلهجویانه و تهدیدآمیز سوق داد که مداخله نظامی در بحرین،تبلیغات علیه ایران،رویکرد تهاجمی نسبت به سوریه و اتخاذ راهبرد همراهی با دولت یمن،ازجمله اقداماتی بود که این کشور برای تغییر معادلات در محیط پیرامونی خود انجام داد.
بدین ترتیب میتوان اینگونه اذعان داشت که باتوجه به منطق تحولات بهار عربی چنانچه مشکلات داخلی به خصوص بحران مشروعیت با تضعیف منافع محیطی و حوزههای پیرامونی عربستان همراه شود،میتواند جایگاه منطقهای این کشور در منطقه خلیجفارس و بهطور کلی جهان عرب را با چالشهای جدی مواجه کند."