Abstract:
تاریخ و چگونگی پیدایش تشیع، از دیرباز در منابع تاریخی و کلامی مسلمانان و سپس در آثار مستشرقان مورد توجه بوده و در سالهای اخیر هم با انگیزههایی غیرعلمی در انواع منابع مکتوب و چندرسانهای، دیدگاههایی دراینباره مطرح شده است. شیعیان با توجه به پیوند این بحث با هویت خود، کوشیدهاند دیدگاههای ناصواب را نقد، و دیدگاه مورد پذیرش خود را ارائه کنند. این نوشتار با استفاده از تکنیک گونهشناسی، پس از دستهبندی دیدگاهها، میکوشد با روشهای متعارف نقد آنها را نقد، و دیدگاه برگزیده خود را پیشنهاد نماید. این دیدگاه با تکیه بر تمایز بین وجود یک اندیشه و بروز اجتماعی آن، بیان میدارد که بنیانهای اندیشه شیعی که بر مدار امامت میچرخد، بهمثابه بخشی گسستناپذیر از آموزههای اسلامی، همزاد قرآن و سنت نبوی است و از عصر پیامبر| وجود داشته، ولی بروز اجتماعی آن بهتدریج و در عصر حضور معصومان^ صورت گرفته است.
Machine summary:
"4 دیدگاه اتان کولبرگ نیز برای اثبات پیدایش تشیع در قرن چهارم، قانعکننده نیست و میتوان آن را براساس این ادله رد کرد: وجود روایاتی درباره امامان دوازدهگانه در متون شیعی باقیمانده از اواخر قرن سوم هجری و غیبت دوازدهمین امام، عدم امکان حکم قطعی به نبود اندیشه تشیع اثناعشری تنها به استناد در دسترس نبودن منابع، نارسا بودن تحلیل کولبرگ از انگیزههای گرایش امامیه به این نظریه، تأملات روششناختی درباره مقاله کولبرگ بهویژه غفلت او از شرایط سیاسی ـ اجتماعی زیست شیعیان در دو قرن نخست و تأثیر آن در ثبت و نقل روایات و نیز بیتوجهی به نقش سلسله سند روایات در تعیین تاریخ صدور آنها.
یکی از مهمترین این پرسشها آن است که آیا ائمه اطهار^ خود در این توجه یافتن نقش داشتهاند یا نه؟ آیا بهراستی همه آموزههای تشیع اثناعشری از قبل بهصورت روشن و مدون در دسترس بود و تنها عامل مطرح نشدن آنها، غفلت علما از آن بود؟ سرانجام اینکه، این آموزهها از چه زمانی وجود داشتند که در عصر غیبت ناگهان امامیه متوجه آنها شدند؟ در نگاهی کلی، انتقاد عامی که به دیدگاههای پیدایش تدریجی تشیع وارد است، خلط بین وجود یک اندیشه و بروز اجتماعی آن، بیتوجهی به استدلالهای عقلی مربوط به امامت، پررنگ کردن نقش علما و روات و متکلمان شیعه در ارائه و تبیین معتقدات امامیه به بهای نادیده انگاشتن نقش ائمه^، ضعف مستندات و برداشتی فراتر از ظرفیت روش تحقیق تاریخی و به عبارت دیگر، تحمیل یک برداشت به روش تاریخی است؛ همانطور که با روش تحقیق تاریخی محض نمیتوان اثبات کرد که اندیشه اثناعشریه به وضوحی که امروزه دارد، در عصر پیامبر و ائمه معصومین^ وجود داشته است، با همین روش نمیتوان اثبات کرد که چنین اندیشهای در آن عهد وجود نداشته است."