Abstract:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مادران با رویکرد آدلر-درایکورس بر کاهش علائم مثبت و منفی اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی و افزایش عملکرد رفتاری، فرزندان شان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی دارای طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. ازاین رو تعداد 24 نفر از مادرانی که فرزندان شان با استفاده از معرفی معلمان، پرسش نامه کانرز و مصاحبه تشخیصی دارای این اختلال تشخیص داده شده بودند به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل همتا سازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه مرضی کودکانCSI-4، مقیاس درجه بندی کانرز والدین و پرسش نامه عملکرد رفتاری کودکان بود. آموزش مادران با رویکرد آدلر-درایکورس در قالب 10 جلسه نوددقیقه ای در گروه آزمایشی اجرا شد. در پایان دو گروه آزمایشی و کنترل پرسش نامه های یادشده را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. تحلیل نتایج بیانگر تاثیر کاربندی آزمایشی برافزایش عملکرد رفتاری (p < 0.05) و همچنین نشانگر تاثیر کاربندی در کاهش، علائم اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی ترکیبی و بیش فعالی (p < 0.05) کودکان گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل بود اما هیچ تاثیری را بر علائم نارسایی توجه این کودکان نشان نداد. به طورکلی یافته ها نشان می دهند که آموزش والدین به شیوه آدلر-درایکورسی، مشکلات رفتاری فرزندان را کاهش داده و سبب کاهش نشانه های مرضی کودکان با اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی می شود.
Machine summary:
کودکان، اختلال نارساییتوجه-بیشفعالی، آموزش آدلر-درایکورسی، مادران اختلال نارساییتوجه-بیشفعالی<FootNote No="4" Text=" Attention deficit Hyperactivity Disorder"/> یکی از اختلالهای رایج دوران کودکی است که وجه مشخصه آن نارساییتوجه نامتناسب با سطح تحول، تکانشگری و بیشفعالی است (انجمن روانپزشکی آمریکا<FootNote No="5" Text=" American Psychiatry Association"/>، 2000).
در همین رابطه چانگ، چیو، وو و شورفن گاوو<FootNote No="15" Text=" Chang,Chiu,Wu, Shur-Fen Gau"/> (2012) در پژوهش خود به این نتایج دست یافتند که کودکان با اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی، مراقبت مناسبی را از جانب والدین خود دریافت نمیدارند و بیشتر در برخورد با این کودکان از حمایت بیشازحد و همچنین سبکهای کنترل استبدادی استفاده میشود.
کاواباتا و تسنگ، شورفن و گاوو<FootNote No="16" Text=" Kawabata, Tseng, Shur-FenGau"/>(2011)، هم بیان میکنند که حمایت بیشازحد والدین از کودکان با اختلال نارساییتوجه/بیش فعالی، دارای یک نقش واسطهای در ارتباط بین بیشفعالی این کودکان و همچنین روابط اجتماعی نامطلوب آنها است.
دیگر پژوهشها نیز بیانگر این مطلب هستند که والدین کودکان با اختلال نارساییتوجه/بیشفعالی بسیار مطالبه گر و قدرتطلب هستند (جانسون، 1996؛ گردس، هوزا و پلهام<FootNote No="20" Text=" Gerdes,Hoza, Pelham"/>، 2003 و بولر مستر<FootNote No="21" Text=" Buhrmester,Camparo, Christensen, Gonzalez, Hinshaw"/>، چریستن، گونزالز و هینشاو، 1992) و کمتر احتمال دارد که احساسات صمیمانه و گرم خود را از حالت ذهنی به عینی تبدیل کرده و به کودکان خود ابراز کنند (گروس، 2007).
پژوهشهای متعدد نشان میدهند که بیش حمایتی والدین از کودکانشان با بسیاری از مشکلات رفتاری کودکان با اختلال نارسایی توجه-بیشفعالی رابطه دارد (بهعنوانمثال چانگ و همکاران، 2012؛ پفیفنر و مک بورنت<FootNote No="24" Text=" Pfiffner ,McBurnett"/>،2006 وکاواباتا و همکاران، 2011).