Abstract:
ساختارگرایی یکی از رایج ترین و دیرپاترین مکتب های روایت شناسی است. این دیدگاه به پیروی از زبانشناسی پایه ریزی شد؛و در پی تدوین دستور زبان داستان بود تا بتواند ساختار روایت های پایه(هسته) را توضیح دهد. بر اساس نظر گریماس(A.J.Greimas) هر داستان از تعدادی پی رفت و هر پی رفت از تعدادی الگوی کنش تشکیل شده است.
مرزبان نامه یکی از آثار تمثیلی زبان فارسی است که سعدالدین وراوینی در اوایل قرن هفتم آن را از زبان طبری کهن به نثر فنی فارسی و به شیوه کلیله و دمنه ترجمه کرده است. ساختار منسجم و جنبه های روایی این اثر، سبب شده است که بتوان آن را از چشم انداز نظریه های نقد ادبی بازخوانی کرد. ازاینروی، کنش های( action) دو حکایت کنشگر محور داستان «شاه اردشیر و دانای مهران به» و داستان «سه شریک راهزن» از باب سوم که با طرح (plot) باب سوم پیوند دارد، با رویکرد گریماس بررسی می شود.
در این مقاله بر پایه رویکرد گریماس نشان داده شده که این شیوه برای بررسی حکایت های فارسی از چه میزان توانایی برخوردار است. روشن شد که در این حکایت ها، کنشگرها مهمترین تشکیل دهنده عناصر داستان هستند که علاوه بر شخصیت های اصلی، مفاهیم انتزاعی، ویژگی-های شخصیتی و ظاهری شخصیت ها را نیز دربر می گیرند.
The mixing of Iranian myths with Semitic ones goes to the preIslamic period. But after the coming of Islam to Iran and increasing tendency of people to it، the Islamic believes and mystical thoughts influenced gradually even the Persian epic literature. It’s under this Islamic cultural influence that Jahagirname is written. Thus it’s possible to consider this effect as one of the stylistic features of the Persian effect. Looking at Islamic effects on national epics is one of the ways that we can guess the approximate period of composing of some national epics that is ambiguous to us.
In the present article with a glance at the effect of Semitic elements in national epic، we have analyzed the main effect of Islamic thought onJahangirname epic. By a stylistic analysis we have shown that Jahanhirname is composed at a time later than the period which some researchers have guessed.
Machine summary:
"همانطور که در الگوی کنش گریماس ارائه شد؛ در این باب نیز کنشگرها مهمترین تشکیل دهندة عناصر داستان هستند که علاوه بر شخصیت های اصلی پی رفت - های (الف ) و (ب ) یعنی «شاه اردشیر»، « دانای مهران به » و « دختر شاه اردشیر» و شخصیت های «سه شریک راهزن » در پی رفت (ج )؛ دربردارندة مفاهیم انتزاعی ، خصایل شخصیت ها؛ شکل و شمایل شخصیت ها، نیات ، اسباب ظاهری و ...
کنشگران فعال این رخداد مفاهیم انتزاعی هستند: / / کنشگر گیرنده : ١- شاه کنشگرفرستنده : ١-دختر ٢- شاه اردشیر اردشیر ٢- مهران به (مهر پدری ) ٣- انگیزة شاه برای متقاعد کردن داماد( برای جداکردن پوشیدنی از / کنشگر: خوردنی و مواد غذایی ) ٤- انگیزة شاه شاه کنشگر بازدارنده : ١-قناعت مهران برای هم جهت کردن مهران به بر طبق / اردشیر به ٢- عدم حرص وآز دراو ٣- اندیشه های اشرافی خود یادکردن مرگ ٤- علم و دانش او / ٥- بردباری او ٦- مسئول بودن در شی ء ارزشی : / کنشگریاری دهنده : ١- ثروت شاه ٢- مقابل خدا٧- موعظه وپند٨- متقاعد کردن لشکرشاه ٣- حرص و طمع ٤- غلامان ناپایداری دنیا ٩-گزاردحق مهران به در وخدمتکاران شاه ٥- وعده های شاه عمر١٠- ترس از عقوبت ١١- مورد ارزش اردشیر ( به مهران به ) برای قانع کردن او اغتنام فرصت (اعتقادات ) زیاده خواهی نمودار ٤ این رخداد در پی رفت ب مطابق نمودار ٤، در بردارندة پی رفت «اجرایی و پیمانی » است ؛ زیرادر طی آن شاه اردشیر در جهت متقاعد کردن و تغییر نگرش دامادش به سوی ایده های مورد نظر خود تصمیم گرفته و آن را به مرحلة اجرا درمی آورد."