Abstract:
یکی از اهداف اخلاق ساختن انسانهایی است که به صورت خودکار، و بدون نیاز به الزام قانونی، حقوق یکدیگر را رعایت نمایند. مقالة حاضر به روش «تحلیلی ـ توصیفی» مفاهیم اخلاق اقتصادی اسلام و کارکرد آن در نظام اقتصادی را بررسی میکند. بنا به فرضیة مقاله، گسترش اخلاق اسلامی موجب شکلگیری تعادلهایی در سطح بالاتر از وضعیت تعادلی مبتنی بر نفع شخصی میشود. یافتههای مقاله نشان میدهد برخی آموزههای اسلامی از قبیل اهتمام به علم، سفارش به تعقل، تشویق کار و فعالیت، استفادة بهینه از امکانات، هدر ندادن منابع، متقن انجام دادن کارها در نظام سرمایهداری نیز توصیه میشود. در مقابل، آموزههایی از قبیل سفارش به زهد، نکوهش اقبال به دنیا، نکوهش حرص و مصرف مافوق کفاف، قناعت، کمک به دیگران و رزق مقدر ویژۀ نظام اقتصادی اسلام است. این امر حاکی از مغایرت نظام اخلاق اقتصادی اسلام و سرمایهداری است. آموزههای اخلاقی اسلام از طریق پالایش درونی آحاد جامعه، ضمن ارتقای معنوی انسانها، موجب کاهش هزینة مبادله، افزایش سرمایة اجتماعی، افزایش شفافیت در بازار، و افزایش کارایی میشوند. نتیجة این امر به حداقل رسیدن پیامدهای ناشی از اصالت نفع شخصی و مقابله با شکست بازار از طریق شکلدهی انگیزههای مردم است.
One of the aims of morals is training people so that they may automatically respect the rights of one another without the need of legal obligation. Using an analysis-descriptive method، this paper investigates the economic moral concepts in Islam and its function in economic system. This paper supposed that the extension of Islamic morality contributes to the formation of balances which are on an upper level of the condition of balance which is based on self-interest. The findings of paper show that، such Islamic teachings، like: paying attention to science، recommendation for rationality، encouragement to work، optimum use of facilities، avoiding a waste of resources، proper performance of duties are recommended in capitalism. Contrarily، such doctrines like recommendation for asceticism، denouncing worldliness، denouncing stinginess and extravagance، contentment، helping others، and pre-destined provision are characteristic of economic system in Islam. This shows the distinction between the system of economic morals in Islam and that of capitalism. The moral principles in Islam which contribute to self-refinement of individuals and spiritual promotion of man lead to a decrease in transaction cost، an increase in social capital، increase in perspicuity in the market and increase in efficiency. The result of this is reducing the consequences resulting from the originality، of individual’s benefit and confronting the market failure by generating motivation in people.
Machine summary:
"میرمعزی (1393) با نگاهی جدید تحت عنوان «اقتصاد برکت»، که یکی از اصول اخلاقی اسلام نیز است و ریشه در جهانبینی و نگرش انسان مسلمان به دنیا دارد، به بررسی علل کاهش و یا افزایش نعمتهای لازم برای رسیدن انسان و جامعه به سعادت میپردازد.
این اندیشه مانع از بروز پیامدهای منفی فعالیتهای اقتصادی از جمله اثرات خارجی منفی، رانتجویی، تبانی، انحصار و احتکار میشود پرهیز از حرص و ولع مصرفی در دوران بحران و کمیابی، و انبار نکردن کالاها نیز یکی از نتایج اعتقاد به رزق مقدر است.
این در حالی است که از نظر اخلاق اقتصادی اسلامی، احتکار و کنز کالا به هر اندازه که باشد، ناپسند شمرده شده، رعایت آن موجب کاهش نوسانهای قیمتی میشود.
و. مقابله با شکست بازار در اقتصاد رفاه، قضایای بسیاری وجود دارد که اثبات میکند زمانی که همه بدون توجه به دیگران، به دنبال نفع شخصی هستند و بازار در شرایط رقابت کامل است، تخصیص منابع از نظر اجتماعی کاراست.
برای مثال، خلف وعده یک نفر در یک بازار ممکن است اعتماد به کل بازار را خدشهدار کند و حتی پدیدار شدن بیاعتمادی در یک بازار، موجب به وجود آمدن نااطمینانی میشود و این نا اطمینانی به سایر بازار ها سرایت خواهد کرد.
زیرا محاسبة میزان اخلاق یک عامل (برای مثال، فروشنده) از نظر ناظر بیرونی (خریدار) تحت تأثیر رفتار سایر عاملان (فروشندگان) قرار میگیرد؛ این امر نوعی از پیامدهای خارجی منفی در حوزه اخلاق اقتصادی است."