Abstract:
عراق از نظر اجتماعی دارای بافت موزاییکی و متشکل از گروه های قومی- فرقه ای متعدد است . ماهیت سه گانه جمعیتی و سیاسی آن کشور، همواره زمینه های بالقوه تنش و جدایی را در بردارد. حمله آمریکا و متحدانش و سقوط رژیم صدام ، نیروهای اساسی در شمال و جنوب عراق را که برای سالیان طولانی سرکوب شده بودند، آزاد کرد و فرصت مناسبی در اختیار آنان برای کسب سهم بیشتری از قدرت حکومت در بغداد قرار داد. شیعیان ، اهل سنت و کردها سه گروه اصلی قومی- فرقه ای با گرایش های متفاوت در عراق هستند. آنچه در زمینه نقش شیعیان در فرآیند دولت سازی در عراق اهمیت دارد این است که شیعیان در طول دهه های گذشته بنا بر دلایل مختلفی از قدرت دور بوده اند. سقوط دولت صدام موجب گردید تا نقش مرجعیت شیعه به عنوان یک نیروی سیاسی و کنشگری فعال ، بیش از پیش مورد بحث و بررسی قرار گیرد. این مقاله در پی بررسی نقش مرجعیت شیعه در فرایند دولت سازی عراق با تاکید بر تقویت حاکمیت شیعی در اندیشه آیت الله سیستانی میباشد. با توجه به ساختارهای قومی، قبیله ای و مذهبی در سیاست امروز عراق به نظر میرسد که مواضع فقهی و سیاسی مرجعیت امروز در خصوص ایفای نقش نظارتی، ارشادی و کنشگری فعال در نظام سیاسی، تاثیرات مهمی در تحولات سیاسی- اجتماعی و فرآیند دولت سازی با تقویت حاکمیت شیعی در عراق امروز داشته است .
Since 2010 the organization called the Islamic State has emerged as the most dangerous terrorist outfit in the Middle East. This article examines the factors that have interacted to shape the organization since it appearance in 2003. It also discusses the internal factors that have contributed to the organization's success in the region. It argues that factors such as the spread of Salafi and jihadi thought among the Sunnis in the Muslim world, big power intervention in the area, and the so-called Islamic awakening have been the most prominent reasons behind the rise of Islamic State. It also contends that the organization owes its success to the popularity of its message among the Sunnis, its military prowess, good governance, and efficient utilization of its financial resources.
Machine summary:
"اما خود این نخبگان عرب سنی اذعان کردند که در طول دهه ١٩٢٠ نیز هیچ نشانی از احساسات یکپارچه ملی در عراق وجود نداشت و ایده یک ملت عرب حتی میان عرب زبان های این کشور به سختی به چشم نمیخورد (مسجدی، ١٣٨٧: ٢١٨) در دوره جدید به دلیل ضعف نسبی دولت مرکزی در عراق و ناتوانی آن در اعمال کامل حاکمیت و فعال شدن نیروهای گریز از مرکز و گروه های مخالف دولت ، تأثیرگذاری و نقش بازیگران منطقه ای ذینفع در روند سیاسی- امنیتی عراق بسیار افزایش یافته و این امر به واسطه منافع و اهداف متعارض این بازیگران در عراق ، پیشبرد روند سیاسی و مصالحه گروه های سیاسی و هم چنین امنیت سازی در این کشور را با چالش مواجه ساخته است (تخشید، نوریان ، ٨٧).
ازجمله عواملی که در این راستا میتواند به عنوان موانع بازدارنده وعدم موفقیت جنبش های اسلامی عراق موردنظرقرارگیرد عبارتنداز: ضعف فرهنگی شیعیان و وضعیت نیمه مدنی آنان با توجه به شرایط خاص اقلیمی به خصوص در جنوب عراق ساخت عشیره ای و نقش تعیین کننده شیوخ عشایر نبود رهبری بااقتدار و فراگیر به علت مشی سنتی وعدم دخالت علمای پیشین عراق در سیاست اختلاف بین سه طیف همگرا با ایران ، مستقلین و طیف هایی که تمایلی به وابستگی به ایران ندارند ایرانی بودن برخی مراجع تقلید تفاوت رویکرد مبارزاتی شیعیان با سنیها به نحوی که شیعیان خواهان اقدامات انقلابی و تغییر از پایین هستند نبود تجارب متراکم و ضعف فعالیت های نظام مند و تشکیلاتی بین شیعیان ویژگیهای ساختاری نظام سیاسی پیشین مبتنی بر ایدئولوژی بعثی و فرهنگ خاص نخبگان عراق الزامات منافع ملی کشورهای منطقه و نگرانی آنان نسبت به شکل گیری مدل ایرانی حکومت اسلامی در عراق شرایط متغیر نظام بین الملل باتأکیدبرالزامات راهبردی هژمونی یک جانبه گرایی امریکا (برنا بلداجی، ١٣٨٣: ٥٢-٤٢)."