Abstract:
در این مقاله، حماسة نو که از بطن شعر نو برخاسته است، از نظر زبان بررسی شده و استفاده از امکانات زبانی گذشته؛ یعنی باستانگرایی، بررسی شده است. توضیح دربارة باستانگرایی و ارزشهای ادبی آن و چگونگی پیوند آن با حماسة نو با ارائة مثالهایی از شاعران پیشرو شعر نو، از دیگر مطالب این نوشتار است.
Machine summary:
باستانگرایی در قلمرو حماسة نو فاطمه محمدزاده * چکیده در این مقاله، حماسة نو که از بطن شعر نو برخاسته است، از نظر زبان بررسی شده و استفاده از امکانات زبانی گذشته؛ یعنی باستانگرایی، بررسی شده است.
این نوشتار پس از بحث دربارة باستانگرایی و ارزش و اهمیت آن در زبان ادبی به نمونههایی از حماسة نو میپردازد که با استفاده از عناصر زبانی گذشته، رسالت انسانگرایانه و عدالتجویانة خود را به انجام رسانده است.
٢ـ٣ تقویت زبان امروز با استفاده از باستانگرایی، زبان امروز در مجاورت زبان گذشته تقویت میشود، جان میگیرد و فضای شعر را برای شاعری که خواهان زبانی محکم و فخیم است، آماده میکند؛ چنانکه اخوان ثالث از شیوة باستانگرایی برای فخامتبخشیدن به زبان خود در جهت بیان اهداف خاص شعرش استفاده میکند.
نیما این عناصر زبانی گذشته را در زبان خود چنان تنیده و چنان آن را پرورده است که نمیتوان آنها را از زبانش جدا کرد.
صحنة نبرد با مرگ و فعل «پنجه افکندن» که از زبان گذشته وام گرفته شده است، فضای شعر را از حالت یک مرگ غمانگیز عادی بیرون میآورد و اگر مخاطب، محتوای شعر و مقصد اصلی شاعر را نیز نداند، فضا به او کمک میکند تا دریابد که این مرگ، یک مرگ ساده نیست؛ یک مرگ حماسی است که قهرمان با رفتن خود جاودانه میشود.
سیاوش کسرایی نیز با استفاده از عناصر زبانی گذشته، لحنی حماسی و محتوایی حماسی را برای شعر خود برگزیده است.
جزئینگری و دقت در استفاده از زبان گذشته برای مقاصد حماسة نو، حاصل جزئینگری در بیان دردها و رنجهای انسان معاصر است.