Abstract:
مقالهی حاضر، در صدد است نشان دهد که آسیب شناسیِ درسنامههای بلاغی(اعم از معانی، بیان و بدیع)، با آسیب شناسیِ دیگر درسنامهها، تفاوتهای عمدهای دارد. از جملهی این تفاوتها، یکی سابقهی طولانیِ آگاهیِ محققان و صاحبنظران از کاستیها و آشفتگیهای بلاغت سنتی است، و دیگری، کوششهایی که در جهت رفع این کاستیها بر مبنای معیارها و نظریههای امروزی (اعم از ادبی و زبان شناختی) به عمل آمده است. در مقالهی حاضر استدلال خواهد شد که کاربرد این معیارها و نظریهها، نه تنها نتوانسته کاستیهای درسنامههای بلاغی را برطرف سازد که حتی آنها را تشدید کرده و خود، آسیبها و کاستیهای تازهای را نیز به بار آورده است. این کاستیها، که عمدتاً از شیوهی نادرستِ کاربرد نظریههای جدید ناشی شدهاند، عبارتاند از 1- غفلت از کارکرد صناعات بلاغی در طبقه بندیِ صناعات بر مبنای معیارهای مدرن 2- در نظر گرفتن ادبیات به مثابهای حوزهای مستقل از دیگر حوزههای زبانی براساس نظریههای مدرن 3- استفاده از نظریههای مدرن بر مبنای شباهتهای ظاهری با برخی مباحث قدمایی 4- عدم توجه به مسائل خاص ادبیات و متون ادبی در کاربرد نظریههای مدرن. پس از بررسیِ این چهار کاستی، در برخی موارد پیشنهادهایی نیز برای تدوین درسنامههای بلاغی و شیوهی کاربرد نظریههای مدرن در آنها، ارائه شده است.
Machine summary:
بدین ترتیب نخستین پرسشی که پیش روی ما قرار دارد این است که چرا قدما، چه در غرب باستان و چه در جهان اسلام ، با وجود آگاهی از معیارهای دیگری بـرای طبقـه بنـدی صناعات بلاغی ، همچنان صناعات را به دو دسته لفظی و معنوی تقسیم کرده اند و با وجـود تمامی ایراداتی که بر این نوع دسته بندی وارد است – و خود نیز بدان واقف بوده اند- معیار دیگری را برای طبقه بندی نپذیرفته اند، یا دست کم در این مورد چیزی به ما نرسیده است ؟ پاسخ این پرسش ، با توجه به رویکرد خاصی که مقاله ی حاضر در پـی آن اسـت ، احتمـالا می تواند این باشد که معیار لفظی و معنوی ، تنها معیاری است که هم تمامی ، یا دسـت کـم بخش عمده ای از، صناعات را پوشش می دهد و هم منافاتی با طرح «کارکرد» صـناعات در سخن ندارد.
بیشتر این معیارهای مدرن و امروزی ، با این پیش فـرض مطرح می شود که کارکرد اثر ادبی ، ماهیتا با کارکرد دیگر گونه های سـخن متفـاوت اسـت ، حال آن که با توجه به اصولی که بلاغیان کلاسیک برای بررسی انواع سخن وضع کرده اند و مثال هایی که برای هر یک آورده اند، می توان دریافت که این اصـول بـر تمـامی گونـه هـای سخن قابل اعمال است و برای بلاغیان کلاسیک ما، دست کـم بـه لحـاظ کـارکرد، تفـاوت چندانی میان شعر و خطابه و زبان روزمره و ترسلات و...