Abstract:
موضوع تحقیق، مزارع مسکون تاریخی است که با مزارع غیرمسکون و کشاورزی، تفاوت اساسی دارد. کاشان (قاسان) در گذشته مزارع و روستاهای متعددی داشته؛ ازجمله نیاسر که نام آن در اسناد تاریخی، جزو یکی از ضیعات قاسان آمده است. این پژوهش توانست 27 باب مزرعه مسکون را براساس این اسناد شناسایی کند. مطالعات در سه قالب نگرشسنجی، مطالعات کالبدی و سندپژوهی بر روی مزارع شناساییشده، ادامه یافت و معیارهای ششگانهای نیز برای تدقیق، ملموسسازی و جهتدهی به تحقیق تعیین شد؛ و با اتکا به آنها مزارع مسکون تاریخی اربابی نظیر سورآباد، بالاعباسآباد، بارونق، خنچه، اتابکی، خاتون و لنگان انتخاب شدند. هفت مزرعه مطالعهشده در حومه و درون حریم نیاسر واقع شدهاند و دارای شباهتها و تفاوتهایی با یکدیگرند.
پاسخ به سوالاتی همچون زمان ظهور و نضج مزارع و همچنین میزان تاثیرگذاری آنها بر امور مختلف جاری در قرون مختلف، نیازمند تحقیق و پژوهش کاملتری است اما پاسخ به مواردی چون نحوه تمیز مزارع مسکون اربابی با سایر مزارع و مجتمع های زیستی نیاسر، در این مقاله مورد چالش قرار گرفته است. نتیجه مطالعات پیشرو نشان میدهد که این مزارع قابل تمیز و شناخت هستند و در اقصینقاط کشور براساس نیاز اربابان و رعیتها برای پاسخگویی به مسائل اقتصادی و امنیتی کشور برپا میشدند و شکلگیری و حفاظت و اضمحلال آنها نیز تابعی از مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی، زیستمحیطی و اقلیمی بود. همه موضوعات اشارهشده مانند سرفصلی کوچک، از یک موضوع پژوهشی بزرگ است که نیازمند مکاشفه و تفسیر بیشتر اسناد تاریخی، حقوقی و قضایی در کنار بررسی میدانی و نگرشسنجی است.
Machine summary:
مطالعات در سه قالب نگرش سنجی، مطالعات کالبدی و سندپژوهی بر روی مـزارع شناسـاییشـده ، ادامـه یافـت و معیارهای شش گانه ای نیز برای تدقیق ، ملموس سازی و جهت دهی به تحقیق تعیین شد؛ و با اتکـا بـه آن هـا مـزارع مسکون تاریخی اربابی نظیر سورآباد، بالاعباس آباد، بارونق ، خنچه ، اتابکی، خاتون و لنگـان انتخـاب شـدند.
در نوشته های نیکـزاد امیرحسـینی (١٣٥٦)، جـامع مفیـدی (مسـتوفی، ١٣٤٢)، جـامع الخیـرات (حسینی یزدی ، ١٣٤١)، یادگارهای یزد، ج ١و٢ (افشار، ١٣٧٤)؛ تـاریخ جدیـد یـزد (کاتـب ، ١٣٤٥)، میراث فرهنگی نطنز، آثار تاریخی، آداب ، سنت ها و تـاریخ نطنـز (اعظـم واقفـی، ١٣٧٤) بسـیاری از مزارع مسکون و غیرمسکون را بخشی از یک روستا یا قریه دانسته اند که تحت مالکیـت یـا در تیـول حاکمان محلی بود و از طرف شخص شاه به آن ها، در ازای خدمتی ویژه ، در قالب نظام هـایی چـون تیول و اقطاع (اقطاع التملیک واقطاع الاستغلال ) بـرای سـامان دهـی امـور دیـوانی و لشـکری واگـذار میشد.
این موضوع را اعتمادالسلطنه (١٣٦٨: ج ١ــ٤)،؛ طالـب و عنبـری (١٣٨٧)، حکمـت یغمـایی (١٣٦٩)، پولاک (١٣٦١)٢ و فرمانفرما (١٣٨٣) نیز تشریح کرده ٣ و نشان داده اند که بخـش اعظمـی از شاکلۀ اقتصادی، سیاسی و اداری مملکت تا دورة پهلوی با توجه به فراگیر بودن نظام وقف به مـزارع و محصولات آن ها وابسته بوده است و گاهی موجبات شکل گیری و توسعۀ مجموعه ای از رقبـات و موقوفات در یک نقطه را فراهم میکرد.