Abstract:
این مقاله به بررسی مساله بقای رژیم های سیاسی در شیخ نشین های حوزه خلیج فارس متمرکز شده است و از چشم انداز نظریه رانتریسم متأخر به این سوال پرداخته است که ظرفیت های جدید و اصلاحات اقتصادی در وضعیت کنونی و استمرار آن در آینده تا چه اندازه می تواند در بقای سیاسی و استمرار دولت های رانتیر عربی در منطقه خلیج فارس موثر باشند.؟ یافته های این پژوهش ( که بیانگر فرضیه نیز هستند) نشان می دهند که آمیزه ای از مولفه های کلاسیک و متأخر رانتیریسم همچون راهبردهای سرکوب- کنترل، رفاهی، خرید اطاعات سیاسی از طریق شبکه های حمایتی فاسد و پیروپروری، آزاد سازی سیاسی و اقتصادی کند و تدریجی در شکل تاکتیکی توانستهاند از دگرگونی سیاسی شیخ نشین های عربی حوزه خلیج فارس جلوگیری کنند، در این باره به رغم توانایی تبیین نظریه رانتریسم متأخر، این تئوری به دلیل تقلیل گرایی عمدتا اقتصادی و تا حدی سیاسی، بی توجهی به مولفه های فرهنگی و عدم قدرت پیش بینی برای لحاظ انقلاب خاموش و انتظارات فزاینده در جوانان، تحصیلکردگان و طبقه متوسط و دلایل دیگر، در تبیین بی ثباتی و احتمالا انقلابی این دولتها در آینده از کفایت کامل برخوردار نیست. این پژوهش این گونه نتیجه گیری می کند که تحولات در درون شیخ نشین های حوزه خلیج فارس در جهت افزایش گرایش به تغیرات دموکراتیک در جریان است و عدم پیش برد سناریوهای آزادسازی از بالا می تواند گرایش به دگرگونی انقلابی را در درون این جوامع تقویت کند.
Machine summary:
تا چه زمانی ادامه خواهد یافت ؟ آیا در عصری که دموکراسی ها، شکاف نسلی، آگاهی های سیاسی و اجتماعی رو به گسترش هستند و نشانگان قابل توجهی از این تحولات را در منطقه به ویژه پس از وقوع بهار عربی شاهد هستیم ، آیا می توان همانند گذشته به اعتبار درآمدهای نفتی و اثرات رفاهی و سرکوب ٣٤ ناشی از آن به این فرضیه قدیمی معتقد باشیم که این منطقه همچنان شاهد ایستایی / سیاسی و محافظه کاری باشد؟ به فرض که حکام منطقه تاکنون توانسته اند جلو بی ثباتی سیاسی را از رهگذر مشروعیت عملکردی و رفاهی و مشروعیت مذهبی بگیرند اما آیا با عنایت به این فرضیه ها و سازوکارهای قدیمی و تقلیل گرایی می توان شاهد استمرار ثبات سیاسی در آینده در این منطقه بود؟ به مدت چهار دهه ، نظریه و مدل کلاسیک دولت رانتیر برای تبیین ثبات سیاسی و استمرار اقتدارگرایی در منطقه خلیج فارس استفاده شد اما وقوع بهار عربی و سرایت آن به منطقه در شکل و قالب جنبش های اصلاح طلبی و یا انقلابی در شیعیان بحرین و عربستان ، منجر به ایجاد تردید در نظریه کلاسیک دولت رانتیر شد البته ، پیش تر، وقوع انقلاب اسلامی نیز بذر اولیه تردید در این نظریه را افکند لذا تحلیلگری همچون متیو گری١ برای تحلیل آسیب پذیری ها و تهدیدهای سیاسی - اقتصادی و تحولات جدید در شیخ نشین ها از دهه ١٩٩٠ به این سو، نظریه «رانتیریسم متأخر» را مطرح و بسط داد البته طرح نظریه یا مدل رانتیریسم متأخر، هرگز به معنی گسست و انقطاع کامل دولت های عربی منطقه از مدل کلاسیک رانتیریسم برای حفظ بقای سیاسی نیست بلکه به خاطر عدم بسندگی و وجود کاستی ها در نظریه کلاسیک دولت رانتیر در تأمین ثبات سیاسی، به ناچار در این منطقه در عرصه اقتصادی، تغییر و تحولاتی رخ داد مهم ترین مؤلفه های متمایزکننده نوع متأخر دولت رانتیر از نوع کلاسیک مشتمل بر حرکت تدریجی به تنوع بخشی عمدتا در فعالیت های مرتبط به نفت و گاز، بازار آزاد و آزاد 1 M.