Abstract:
آرکائیسم، نوعی هنجارگریزی و انحراف از زبان معمول و نُرم و به کار بردن واژگان و ساختاری است که در گذشته، متداول بوده؛ اما در اشعار شاعران امروزی و معاصر، رواج چندانی ندارد. فرض محقق در این مقاله، آن است که در میان شاعران معاصر، پس از اخوان و شاملو، شفیعی کدکنی، بیش از دیگران، از این شگرد، جهت تشخص بخشیدن به زبان شعری خود، سود برده است. به همین منظور، این مقاله به بررسی این موضوع در اشعار شفیعی کدکنی در سه دفتر: «زمزمهها»، «شبخوانی»، «از زبان برگ» در دو مقولۀ آرکائیسم واژگانی و نحوی، پرداخته است. بدیهی است قبل از بررسی این عنصر در اشعار شفیعی کدکنی، در قسمت بحث و بررسی این مقاله، به تعریف، تشریح و انواع آرکائیسم توجه شده است. بررسی این عنصر در اشعار شفیعی، نشان میدهد که باستانگرایی، در دو شاخۀ واژگانی و نحوی به صورت گسترده، مورد توجه شاعر بوده است اما در حوزۀ واژگانی به ویژه کاربرد اسمهای کهن و قدیمی، خروج از هنجار، بیشتر صورت گرفته است.
Archaism is a kind of deviation from norms of ordinary language and the use of vocabulary and structures that have been used in the past but are no longer found in the poetry of contemporary poets. The assumption of the researcher in this paper is that among contemporary poets, after Akhavan and Shamlu, Shafiei Kadkani has employed this technique more than any other poet, to characterize his poetic language. Therefore, this paper studies lexical and syntactic archaism in the poetry of Shafiei Kadkani in his three collections, namely, “zemzemeh-ha” (Whispers), “shabkhani” (Nocturnal Recital) and “az zaban-e barg” (As Spoken by the Leaves). Obviously, prior to examining this element in the poetry of Shafiei Kadkani, in the discussion section of this paper, archaism has been defined and its types have been explained. Studying this element in the poetry of Shafiei Kadkani shows that the poet has made extensive use of lexical and syntactic archaism. Yet, more deviations are observed in the lexical area, especially in the use of archaic names.
Machine summary:
چند نمونه از افعال مرکب کهن در سه دفتر اول مجموعه آیینهای برای صداها: دفتر زمزمهها: من که رفتم زین چمن باغ و بهاران گومباش (همان: 73) جان زکف رفت و به لب راز نهانم نرسید (همان: 85) دفتر شبخوانی: آهنگهای شادی خود ساز میکنند (شفیعی کدکنی: 95) آری هنوز مانده به یاد آنچه نقش بست (همان: 98) باز از کنار شهر با نرمی گذر کرد (همان: 100) تاخت آوردن سپس بر خوابگاه مهتر دیوان (همان: 120) دفتر از زبان برگ: دوباره شکل یافتند و روشنی (همان: 158) یادآور شفاعت دستان روستایی (همان: 189) این بستگان آهن و خوکرده با دیوار (همان: 162) 1-1-1-4-3-کاربرد م نفی بر سر افعال به کار بردن م نفی بر سر افعال از ویژگیهای سبکی خراسانی میباشد شفیعی در اشعارش برای نفی بیشتر بر سر افعال از «م» استفاده نموده که جنبة کهنگرایانه به اشعارش بخشیده و به عبارتی میتوان گفت: نوعی تأکید را هم به همراه دارد.
» (انوری و گیوی، 1367: 255) در گذشته حروف کاربرد فراوانی در اشعار شاعران داشته است شفیعی کدکنی در اشعارش سعی نموده که حروف را در شکل کهن آن به کار گیرد که امروزه رایج نیست وی با روی آوردن به چنین کاربردهایی در سرودههایش، رنگ عادت را از رخسار آنها زدوده و بافتهای زبانی خود را استحکام بخشیده است، چرا که در حروف به دلیل انعطافپذیری ویژه در معنا و دگرگونیهای کارکردی که در طول هزار سال نثر و شعر فارسی صورت گرفته، پیوسته در شعر باستانگرایی امروز همانند سایر عناصر زبان، نقشی تعیین کننده داشته است.