Abstract:
مقاله حاضر به بررسی تجربی اعتبار نظریه نگرش پولی به تراز پرداختها و رابطه بین کسری تراز پرداختها با سطح عمومی قیمتها و کسر بودجه دولت در چارچوب یک الگوی اقتصادسنجی کلان ساختاری میپردازد. معادلات تصریح شده با استفاده از دادههای سری زمانی سالهای 1338 تا 1386 و به روش همجمعی برآورد شدهاند. نتایج شبیهسازی آثار سیاستهای پولی و ارزی توسط الگو حاکی از آن است که 10% افزایش در نرخ سپرده قانونی، سطح عمومی قیمتها را در سالهای پس از اجرای این سیاست به طور متوسط حدود 5/11% کاهش میدهد و تراز پرداختها به طور متوسط حدود 30% بهبود مییابد. اجرای سیاست پولی انقباضی از طریق کاهش بدهی بانکها به بانک مرکزی نیز اثر مشابهی را در الگو بر سطح عمومی قیمتها و تراز پرداختها بر جای میگذارد. در خصوص ارزیابی اثر سیاست تنزل ارزش پول ملی، نتایج شبیهسازی الگو حاکی از آن است که اگر نرخ ارز 20% افزایش یابد، تراز پرداختها با بهبود نسبی، به طور متوسط حدود 20% بیشتر میشود، اما سطح عمومی قیمتها در سالهای پس از اجرای این سیاست به طور متوسط حدود 7% افزایش مییابد.نتایج مطالعه ضمن تایید نگرش پولی به تراز پرداختها، در مجموع حاکی از آن است که گرچه هر دو سیاست پولی انقباضی و تنزل ارزش پول ملی به بهبود تراز پرداخت ها منجر میشود، ولی سیاست پولی انقباضی مناسبتر است، زیرا برخلاف سیاست تنزل ارزش پول ملی، سطح عمومی قیمتها را کاهش می دهد.
This paper examines the determinants of trade and inflation and validates the Monetary approach to the balance of payments in the Iranian Economy within a structural macroeconometric model . The model is estimated by using time series data for the period 1338 to 1386 and with the aid of cointegration estimation technique. Dynamic simulation within the entire sample period is used to test the validity of the constructed model.
To asses the effects of monetary and fiscal policies, first a contractionary monetary policy is conducted through the 10% increase in the required reserve ratio. The comparison of simulation result by the base line indicates that the general price level decreases by 11.5% on the average in the following years. Also balance of payment improves by 30%. A contractionary monetary policy which is implemented by reducing bank debt to the central bank, generated the same results.
To see the effects of devaluation on inflation, and the balance of payments, the Rial-Dollar exchange rate is increased by 20%. The simulation results indicate that the general price level will increase by 7% and balance of payment improves by almost 20%.
In sum, our simulation results confirm the monetary approach to the balance of payments in Iran. Both contractionary monetary policy and devaluation affects the balance of payments. But contractionary policy is more favorable, because it reduces the general price level .
Machine summary:
نتايج شبيه سازي آثار سياست هاي پولي و ارزي توسط الگو حاکي از آن است که ١٠% افزايش در نرخ سپردة قانوني ، سطح عمومي قيمت ها را در سالهاي پس از اجراي اين سياست به طور متوسط حدود ١١/٥% کاهش مي دهد و تراز پرداخت ها به طور متوسط حدود ٣٠% بهبود مي يابد.
در خصوص ارزيابي اثر سياست تنزل ارزش پول ملي ، نتايج شبيه سازي الگو حاکي از آن است که اگر نرخ ارز ٢٠% افزايش يابد، تراز پرداخت ها با بهبود نسبي ، به طور متوسط حدود ٢٠% بيشتر مي شود، اما سطح عمومي قيمت ها در سالهاي پس از اجراي اين سياست به طور متوسط حدود ٧% افزايش مي يابد.
d تقاضاي حقيقي پول (m) را تابعي از درآمد واقعي (Y)، نرخ سـود (R) و نـرخ ارز (E) P در نظر مي گيريم : )به تصویرصفحه مراجعه شود) با توجه به معادلة (٥) فرم خطي لگاريتمي تابع تقاضاي پول به صورت زير است : )به تصویرصفحه مراجعه شود) در نتيجه معادلة قيمت کالاهاي غير قابل مبادله (٤) به اين صورت در مي آيد: )به تصویرصفحه مراجعه شود) با ترکيب معادلة ٣ و ٧ و استفاده از معادلة ٢، تابع سطح عمـومي قيمـت هـا بـه صـورت زيـر خواهد بود: )به تصویرصفحه مراجعه شود) در نتيجه فرم نهايي تابع بلندمدت قيمت (PL ) را مي توان به صورت زير تصريح کرد: )به تصویرصفحه مراجعه شود) همچنين شکل کلي الگوي تصحيح خطاي معادله قيمت به شکل زير است : )به تصویرصفحه مراجعه شود) PS سطح عمومي قيمت ها در کوتاه مدت است .