Abstract:
مقاله حاضر تلاشی است که ضمن تلقی «برج افسانهای بابل» به عنوان نماد خشونت و سلطهطلبی معماران آن (سامیها)، به شیوه توصیفیتحلیلی و با استفاده از رویکرد شکگرایانه شالودهشکنی، این نوع نگرش و سیاست را به چالش میکشد. دریدا بنای برج بابل را در راستای حفظ تبار و زبان واحد و از آن طریق، ایجاد یک امپراطوری عظیم نژادی و زبانی، تلاش سامیها برای خلق معنایی معین تلقی میکند و بر آن است تا با اعطای معنایی بدیع به مفهوم «دوستی»، بر بنیاد تعاریف متفاوتی از مفاهیم «برادری»، «مسئولیتپذیری»، «هدیه»، «مهماننوازی» و «بخشایش» (که همگی برخلاف گفتمان سنتی، دارای ویژگی نمادین، نامحدود، ناگسستنی و نامشروط هستند)، نویدبخش شیوهای تازه و اصیل از سیاست و حکومت با عنوان «دموکراسی در راه» باشد. بدین ترتیب، دریدا فروپاشی برج بابل را از جانب خداوند، نماد پایان خودمحوری و دیگرستیزی و آغازی بر حرکت به سمت آزادی و برابری قلمداد میکند.
Machine summary:
دريدا بناي برج بابل را در راستاي حفظ تبار و زبان واحد و از آن طريق ، ايجاد يک امپراطوري عظ يم نژادي و زباني، تلاش سامي ها براي خلق معنايي معين تلقي مي کند و بر آن است تا با اعط اي معنايي بديع به مفهوم »دوستي«، بر بنياد تعاريف متفاوتي از مفاهيم »برادري«، »مسئوليت پذيري«، »هديه «، »مهمان نوازي« و »بخشايش « )که همگي برخلاف گفتمان سنتي، داراي ويژگي نمادين ، نامحدود، ناگسستني و نامشروط هستند(، نويدبخش شيوه اي تازه و اصيل از سياست و حکومت با عنوان »دموکراسي در راه « باشد.
اما چگونه مفهوم سياست و دموکراسي موردنظر دريدا با مفهوم »دوستي« او پيوند خورده است ؟ به عبارتي، چگونه مي توان از مفهوم »دوستي هاي نامشروط « به مقوله »سياست « و از آن به مفهوم »دموکراسي در راه « رسيد؟ و از سويي، دريدا چگونه با توسل به چنين دوستي و سياستي به نقد نگرش و عملکرد ظ المانه و سلط ه ط لبانه سامي ها مي پردازد؟ او در همين راستا به طرح سؤالاتي مي پردازد که کپيوتو در اثر خود »زرتشت دريدا چه کسي است ؟«، پاره اي از آن ها را بدين قرار نقل کرده است : »آيا دوستان را لزوما بايد از ميان هم پيمانان سياسي برگزيد؟ آيا مي توان دوستي اختيار کرد که به لحاظ سياسي دشمن قلمداد گردد؟ آيا روابط دوستانه بر تشابه طرفين استوار است يا بر تفاوت آنان ؟ آيا دوستي بر سودجويي مبتني است يا محبت و مهر ورزي؟ آيا دوستي و برادري دو مقوله مجزا از هم هستند؟ و اگر چنين است ، اين دو در کجا و به چه نحو از هم جدا مي شوند؟ و...