Abstract:
در این نوشتار به این مسئله پرداخته شده است که بین «عرفان عملی» و «اخلاق فلسفی» با دو رویکرد معرفتشناختی و وجودشناختی، چه نسبتی برقرار است. به همین جهت و با پیشفرض علم دانستن اخلاق فلسفی و عرفان عملی، تعاریف هریک مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و مشخص شد عرفان عملی «مجموعه گزارههای باید و نبایدی مربوط به باطن سالک» و اخلاق فلسفی «مجموعه گزارههای باید و نبایدی مربوط به نفس صاحب قوا» است و ازآنجاکه «باطن سالک» در هر دو رویکرد مذکور، جامعتر از «نفس صاحب قوا» است، این نتیجه حاصل شد که حوزه عرفان عملی گستردهتر از اخلاق است.
Machine summary:
همچنین به دنبال پاسخ به پرسشهای فرعی همچون، جایگاه این دو علم در طبقهبندی علوم کجاست؟ تعاریف مشهور از «موضوع علم» چه نسبتی با این دو علم دارد؟ این تمایز به نحو بینونت است یا تشکیک؟ مناطق اشتراک و افتراق آنها کجاست؟ چگونه میتوان فهمید سلوک عملی داخل در حوزه عرفان است یا اخلاق؟ بهطور جداگانه در هر دو حوزة «عرفان عملی» و «اخلاق» تحقیقات و مقالاتی نگاشته شده اما در هیچیک از این آثار به این دو موضوع (یعنی اخلاق و عرفان عملی) از آن حیث که چه رابطهای با هم دارند توجهی نشده است.
<H1>نگاه دو وجهی به موضوع عرفان عملی و اخلاق</H1> بیان تمایز بین دو علم ازجمله «مباحث درجه دوم» است که جایگاه آن خارج از هر دوی آنها است، بنابراین بحث پیشرو در دو ساحت وجودشناختی و معرفتشناختی قابل طرح است و میتوانیم دربارة نفس سلوک (اخلاقی/ عرفانی) و علم سلوک بهطور مستقل به تأمل بپردازیم.
با تفکیک این دو وجه مشخص خواهد شد که اگرچه «علم عرفان عملی/ اخلاق فلسفی» درزمرة علوم اعتباریاند چراکه در بردارندة «بایدها و نبایدها» هستند، اما موضوع «عرفان عملی/ اخلاق» یک حقیقت عینی و خارجی است که همان باطن سالک و نفس صاحب قوا است و این مطلب مستلزم هیچگونه تناقضی نخواهد بود چراکه در دو منظر متمایز قرار دارند.