Abstract:
در تاریخ ایران حکومت افشاریه ازجمله دولتهایی است که مدت زیادی دوام نیاورد، اما به سبب اقدامات کمسابقهی موسس آن، توجه بسیاری از محققان و پژوهشگران را به خود جلب کرد. گردآوری، تدوین، تالیف و تولید آثار مکتوب متعدد و متنوع شامل کتاب، مقاله و... توسط نویسندگان داخلی و خارجی، بیانگر اهمیت خاص این دوره در جریانات تاریخی معاصر ایران است. کسانی چون لاکهارت درزمینهی نبوغ نظامی و استعداد سیاسی، نادر را با بزرگانی چون ناپلئون و دیگران مقایسه و او را برتر از آنها دانستهاند و اساتیدی چون عبدالهادی حائری او را پیشگام در تئوری وحدت اسلامی و اتحاد دنیای اسلام معرفی کردهاند. آنچه در این نظریهها و پژوهشها به آن پرداخته نشده و حداقل ابعاد مختلف آن موردبررسی قرار نگرفته است؛ مطالعه در علل و ریشههای تمایلات گوناگون و گاه متناقض مذهبی اوست، که از میان موضعگیریهای مقطعی او در این عرصه به دست میآید. در نوشتار حاضر به بیان احتمالات موجود در این عرصه پرداختهشده است.
Machine summary:
پژوهشی در دین و سیاست مذهبی نادر فاطمه اروجی ، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تبریز بیژن پروان ، دانشجوی دکترای تخصصی * چکیده در تاریخ ایران حکومت افشاریه ازجمله دولت هایی است که مدت زیادی دوام نیاورد، اما به سبب اقدامات کم سابقه ی مؤسس آن ، توجه بسیاری از محققان و پژوهشگران را به خود جلب کرد.
سجع مهری در اوان زمامداری خراسان و قبل از سلطنت ، در ذیل اسناد و مخصوصا وقف نامه ای که برای آرامگاه خود در مشهد نوشته است و عبارت ذیل در آن دیده میشود: لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار نادر عصرم ز لطف حق غلام هشت و چهار (قدوسی: ٥) مؤلف مجمل التواریخ نیز اشاره دارد که از میان چند مهر نادر، یکی چهارگوش و تاریخ حک آن ١١٤٤ ق است و در آن ، بیت مذکور نقش است (گلستانه ،١٣٤٤: ٣٨٦).
در همین نامه در شرط سوم از شرایط پیشنهادی نادر آمده است اشاره شده است که مردم ایران رفتارهای ناشایست مذهبی صفویه را کاملا ترک و در اصول عقاید خود به مذهب اهل سنت متمایل و خلفای راشدین را به نیکی یاد خواهند کرد (نصیری،١٣٦٤: ١٦٧).
به عنوان یکی از شرایط نادر برای پذیرش سلطنت در شورای مغان ، اشاره شده است که ایرانیان اعمال مربوط به مذهب شیعه را که به وسیله اسماعیل اول اعلام شد و مغایر اعتقادات اسلاف نادر بوده ، ترک کنند و با پیروی از تعالیم امام جعفر صادق (ع )؛ آئین مذهبی جدیدی را به عنوان رکن پنجم اسلام بپذیرند (همان : ٨٣).