Abstract:
از رایجترین شیوههای بررسی اساطیر، تحلیل روانکاوانۀ آنهاست. کارل گوستاو یونگ، واضع نظریۀ روانشناسی شخصیّت، با مطرح ساختن مقولۀ کهنالگوها دریچهای تازه، رو به دنیای نقد و تحلیل اساطیر گشود. یونگ برای هر شخص، ناخودآگاه فردی و جمعی را در نظر میگیرد. از نظر او ناخودآگاه فردی بر لایهای عمیقتر فطری بنا شده که ناخودآگاه جمعی یا کهنالگو نامیده میشود. بروز و ظهور کهنالگو در آثار هنری به خصوص ادبیات و اسطورهها برجستهتر است. این پدیده در شاهنامه که از نامورترین اسناد اساطیری و حماسی ایرانی به شمار میرود، قابل توجه است. کهنالگوهایی چون عبور از موانع و مشکلات، پهلوانآزمون، نقش برجستۀ قهرمان (پهلوان)، مادرمثالی، سایه، آنیما، آنیموس و... از کهنالگوهای برجستة شاهنامه هستند. در هفتخوان رستم بسیاری از این کهنالگوها دیده میشوند؛ همچنین مطابق نظریۀ یونگ میتوان مراحل هفتخوان را نوعی گذر از «من» و رسیدن به «خود» در جهت شکلگیری «فردانیّت روانی فرد» دانست. این مسیر جز با یاری قهرمان (رستم) و گذر از سایه ممکن نیست. در واقع در این مسیر کیکاووس که نماد انسان است، در مسیر حرکت از «من» به «خود» (فردانیّت فرد) از یاریهای رستم (قهرمان) بهرهمند میشود. این پژوهش با رویکرد تحلیلی ـ تطبیقی و با تکیه بر نظریۀ روانشناسی یونگ، کهنالگویی داستان هفتخوان رستم را بررسی میکند.
Machine summary:
در واقع در این مسیر کیکاووس که نماد انسان است ، در مسیر حرکت از «من » به «خود» (فردانیت فرد) از یاری های رستم (قهرمان ) بهره مند میشود.
در هفت خوان ، کیکاووس نماد انسان با دو بعد ناخودآگاه و خودآگاه است و طی فرآیند فردیت روانی و در نتیجۀ امدادهای رستم (قهرمان )، قدم در مسیر کمال و بلوغ میگذارد؛ پس از کشف لایه های پنهانی وجودش چون سایه ، آنیما و...
(شوالیه ١٣٧٨، ج ١: ١٦١-١٦٠) در هفت خوان ، رخش با رنگ سپید و درخشانش ، نماد شاهوارگی است ؛ از طرفی از دید روان شناسی یونگ ، رخش نیز مانند رستم ، میتواند نمادی از کهن الگوی قهرمان باشد که در کشف و غلبه بر سایه و در رسیدن به خود و خویشتن ، نقش یاریگر را ایفا میکند.
در این دو خوان نشانی از کهن الگویی مشخص دیده نمیشود و به نظر میرسد بیان این دو مرحله به نوعی جلوه بخشیدن به روح پهلوانی و بیان قدرت و جسارت رستم و مقدمه ای برای رسیدن به دیو سپید و نبرد نهایی میباشد؛ البته آنجا که سپاه ایران تارومار و شاه کاووس به بند کشیده شده است ، شاید بتوان گفت «دیو» نمادی از لایه های پنهانی و منفی روان به تعبیری همان «سایه » است و قهرمان برای رسیدن به «خود» باید بر این جنبۀ منفی غلبه کند.
- داستان هفت خوان رستم ، نمونه ای از فرآیند فردیت است ؛ همان گونه که در روان شناسی یونگ ترسیم میشود.
“Tabyīn-e kohan-olgū-ye safar-e qahramān bar asās-e ārā-ye yūng va kambel dar Haft xān-e rostam”.