Abstract:
وحشی بافقی(939؟-991؟) با ارائة آثاری ماندگار در شعر فارسی، از جمله شاعرانی است که با وجود پیروی از بزرگان ادبی گذشته، توانسته است خود را از تقلید صرف، رهایی دهد و از آن، گامی فراتر نهد. او بهجای هنرنماییهای متکلّفانه و کاربرد صنایع مفاخرهآمیز، تلاش خود را در جهت ارتقای معانی با زبانی سهل و ممتنع، متمرکز کرده است. از ابتکارات وحشی تغییراتی است که در برخی از انواع فرعی غنایی پدید آورده است. در این نوشتار تلاش کردهایم انواع ادبی و غنایی را در آثار او بررسی کنیم تا از طریق مقایسه، ابتکارات او در چهارچوب و مضمون را بشناسیم. برخی از خلّاقیتهای این شاعر در سطح وسیعتر پدید آمده و شناخته شدهتر است؛ مانند: نقش او در زمینة ارتقای طرز واسوخت در غزل و ترکیببند، خلق مثنوی فرهاد و شیرین و ناظر و منظور، ابتکار در انواع فرعی طنز، نظیر قسمتنامه و حمارنامه، گسترش ساقینامه در قالب و وزنی روانتر، سرودن ترکیببندهایی با مضمون مرثیه و واسوخت و انواعی دیگر، شامل: مناجاتنامه، تعمیه و مادهتاریخ، مناظره، نقیضه، اخوانیه، مفاخره نیز ابتکاراتی داشتهاست که کمتر شناخته شدهاست.
Vahshi Bafghi, by presenting enduring works in Persian poetry, is one of the poets who, despite the adherence to past literary pioneers, has been able to rid himself of mere imitation and go beyond it. Instead of arrogant inspiration and the use of hollow technics, he has focused his efforts on promoting meaning and language in an easy and unobtrusive language. Among his innovations are the changes that have been made in some of the subcategories of lyrical literature. In this article, we have tried to consider some types of literary and lyrical literature. Some of his creations are wider and more well-known, like his role in improving the attitude in the sonnet and synthesis, the creation of Masnavi Farhad and Shirin and the Observer and Observed, the initiation of various types of satire, such as the letter of letter and letter of honor, the expansion of the creativity in the form and weighing of the lighter, the compilation of compositions with the theme of poetry and wisdom and other types such as: Mourning, Baptism, History, Debate, Neglect, Ephesus, Blessed are also less well-known innovations.
Machine summary:
تو ُبرو خشت و گِل ِخانه نگه دار (ملي ٩٤،١٦٦٣٤) آن که مي گفت به وحشي که منم زاهد شهر گــوبياييــدبه ميخــانه ،خرابــش نگريـد (376) آيازهد خشکي که او ادّعا مي کندبا جرعه اي پيمان شکني مي کند،حقيقي اسـت يـا گفتــه هاي معاصــرانش را مبنــي بــر اينکــه بيشــتر اوقــات را در عــيش و نــوش مي گذراند(ميرتقي الدّين کاشاني ،١٣٩٣،ص ٢٢١٠) و در همين باده نوشي هابه دياربـاقي شتافت »(تقي الدّين اوحدي ،٧،١٣٨٩، ص ٤٥٨١) بايـدبپـذيريم ؟در هـر حـال ،شـواهد بسياري از رياستيزي وحشي به تقليداز حافظ رادر آثار او مي بينيم : وحشـي آمد از خمار زهد خشکم جان به لب کو صلاي جرعــه اي تا بشکنم پيوندخويـش ؟ (405) ̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴̴ ملول از زهد خويشم ؛ساکن ميخانه خواهم شد حريـف ساغر و هـم مشرب پيمـانه خواهم شد (377) پيش رنـدان ،حق شناسي در لبـاس ديگراسـت ُپـربـه مـا منمـاي زاهــد خرقــۀپشمينــه را (322) وحـشي ،اگـر ز کســوت رنـدي دلت گرفـت زهــدو صـلاح و خـرقۀپشمينـه بـاقي است (345) زماني که از بي ارزشي سخن نزد عام و خاص سخن مي گويد،از دلايل بـي رواجـي سخن کم توجّهي شاهان و همچنين عوام ظاهربين است که شاعر را به گلـه هايي از ايـن نوع وامي دارد: نيسـت پوشيده که گـر تاج و قبايي بـودم مردمـان نادره خـوانــدند مــرا در اّيـام چشـم بر جامـه و بر تـاج مـرصّع دارنـد فکربکـر و سخـن خاص نداننـد عـوام بارهاداشت بر آن ، کوشـش عريـان تني ام که بـرو جـامه و دستـارِکسي گيربه وام تابه جمعي که رسي جمله کنندت تعظيم چـون ز جـايي گذري خلق کنندت اکرام (286) ٢-٢-٢-قسمت نامه اين گونۀشعر طنز، اوّلين بار بـه شـاعران نيمـۀدوم قـرن دهـم ، ميلـي مشـهدي و وحشي و سپس به ديگران ،نسبت داده شده است .