Abstract:
بررسیهای صورت گرفته در خصوص طلاق در مشهد نشان میدهد که از سال 1390 تاکنون شاهد سیر صعودی طلاق هستیم. بهعنوان مثال، در سال 1390، تعداد طلاقهای ثبت شده 13809 مورد بوده است که در مقایسه با سال گذشته7/3% رشد داشته است. با توجه به آمارهای موجود، مشاهده میشود که جامعه ما در زمینه طلاق از وضعیت مناسبیبرخوردار نیست و نرخ طلاق سیر صعودی دارد و نیازی به پژوهش در این زمینه احساس میشود.به همین دلیل، هدف اصلی پژوهش مطالعهی زمینهها و بسترهای شکلگیری فرایند طلاق است. این پژوهش کیفی و به روش دادهبنیاد انجام شده است و برای این منظور40 نفر نمونهی طلاقگرفته یا در حال طلاق در شهر مشهد به روش نمونهگیری نظری و گلولهبرفی و با استفاده از مصاحبهی عمیق و باز، مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نظریهی مبنایی و در قالب مدل پارادایمی استروس و کوربین، نشان داد که نقاط آغازین در طلاق، عبارتند از سردی در روابط زناشویی، عوامل شخصیتی، پنهانکاری، عدم بهبود زندگی، تغییرات منفی، سوء ظن، حس به خیانت، اشتباه در تعیین مصداق و افشای دروغ. همچنین بسترها و زمینههای طلاق شامل زمینهها و بسترهای روانی، شخصیتی، خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی است. علاوه بر این، عوامل مداخلهگر طلاق در بردارندهی دخالت اطرافیان، ازدواج اجباری، نارضایتی والدین در ازدواج، شفافسازی حقایق، ناکامی در آرزوها، تصمیم برای جدایی، تنش در خانواده، تعهد، قبح طلاق، هراس، تلاش برای حفظ زندگی، بخشش و اعتقاد به تحصیلات دانشگاهی است.
According to the current statistics, divorce in our society is not in a good condition and the divorce rates are increasing sharply. Therefore, more surveys are in need. The aim of the present survey is to study the contexts and causes of shaping the process of divorce. This study is a qualitative and data-based research. To run such a study 40 samples among divorced or divorcing individuals in Mashhad were selected through theoretical and snowball sampling and deep interview with open-end questions. Data analysis of the present study measured based on the Grounded theory and maxqda 10 showed that the starting points for divorce are as follow: cold marital relations, personality features, secrecy, low quality of life, negative changes, treason, pessimism, making wrong decisions or having wrong choices, and lie detecting. Also the contexts of divorce can be numbered as mental, personality, family, economic and socio-cultural contexts. The interfering factors in divorce are categorized into the following items: mandatory marriages, interference of others, parent’s dissatisfaction with marriage, clearing the facts, having big wishes and failing to achieve the goals, decision for divorce, family tension, commitment, indecent appearance of divorce, stress, and endeavor to save mutual life, forgiving and believing in further academic education.
Machine summary:
این پژوهش کیفی و به روش دادهبنیاد انجام شده است و برای این منظور40 نفر نمونهی طلاقگرفته یا در حال طلاق در شهر مشهد به روش نمونهگیری نظری و گلولهبرفی و با استفاده از مصاحبهی عمیق و باز، مورد مطالعه قرار گرفتند.
در واقع، بهصورت کلی میتوان علل و عوامل مؤثر در طلاق را اینگونه ذکر کرد که شامل مسائل و مشکلات مالی و اقتصادی، اعتیاد، خشونت و بد رفتاری مردان، وجود همسر جدید، دخالتهای دیگران، عدم تعلق خاطر زن و مرد به همدیگر، افزایش آگاهی زنان از حقوق خود، اختلاف سلیقه بین زوجین، نگاه مردسالارانه جامعه نسبت به زنان و دختران، عدم همسانی در ازدواج، تشریفات ازدواج، بیماری روانی شدید یکی از زوجین، برطرف نشدن نیاز جنسی یکی از زوجین، نگرش مثبت به طلاق، روابط جنسی خارج از سامانه خانواده، عدم شناخت کافی زوجین قبل از ازدواج از یکدیگر و عدم درک تفاوتها میباشد (کریمی، 1394: 33).
د) جمعبندی جدول4) جمعبندی مقولات آغازگاهها (علل), عوامل مداخلهگر, زمینهها و بسترها سردی روابط زناشویی, دخالت اطرافیان زن و مرد در زندگی آنها, بسترهای روانی احساسات و عواطف, ازدواج اجباری زن یا مرد, بسترهای شخصی و شخصیتی پنهانکاری, نارضایتی والدین از ازدواج صورت گرفته, بسترهای خانوادگی عدم بهبود زندگی طبق تصور, شفاف شدن حقایق زندگی خانوادگی پس از ازدواج, بسترهای اقتصادی اعتیاد (بعد از ازدواج), احساس ناکامی زن یا مرد در آرزوهای قبل از ازدواج, بسترهای اجتماعی-فرهنگی اختلاف در عقاید, تصمیم برای جدایی, تغییر در اخلاق, تضاد و تنش در خانواده, اشتباه در تعیین مصداق, میزان تعهد به زندگی, افشای دروغهای قبل از ازدواج, عادی شدن طلاق (ریختن قبح طلاق), , هراس از اتفاقات ناگوار در زندگی, , تلاش برای حفظ زندگی, , چشمپوشی از اشتباهات همسر در مراحل اولیه, , اعتقاد به تحصیلات دانشگاهی, نتیجه هدف اصلی این پژوهش، مطالعهی بسترها و زمینههای شکلگیری فرایند طلاق در بین زوجین مطلقه و در حال طلاق شهر مشهد است که برای این منظور، به افراد مطلقه یا زوجینی که درگیر در طلاق بودند مراجعه و مصاحبه انجام گرفت.