Abstract:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر چالشهای پیشرفت سیاسی در سطح عدم اجماع نسبی نخبگان و نهادینه نشدن احزاب سیاسی بر روند ائتلاف و اتحادسازی در سیاست خارجی است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و با بهرهگیری از نظریه ساختیابی نشان داده شد که چالشهای پیشرفت سیاسی در داخل کشور نه تنها ائتلافسازی را با مشکل مواجه میسازد، بلکه باعث از دست رفتن فرصتهای بینالمللی نیز میشود. تجربه ایران اسلامی در جهتگیریهای متفاوت و عدم اجماع نسبی نخبگان فکری و سیاسی در تعریف شفاف منافع ملی باعث شکلگیری چرخههای بازگشتپذیری و در نتیجه کاهش کارآمدی سیاست خارجی شده است. در این راستا توجه به اسناد بالادستی، قانون اساسی، سند چشمانداز بیست ساله، برنامههای توسعه و خطوط قرمز نظام، تقویت فرهنگ مشارکت سیاسی، مسئولیتپذیری، نهادینهسازی احزاب، ایجاد هماهنگی میان قوا، شفافیت در تعریف اهداف و منافع ملی از یکسو و شناخت همه جانبه محیط، منابع، قواعد، اصول و هنجارهای بینالمللی از سوی دیگر میتواند از راهکارهای کاهش چالشهای پیشرفت سیاسی و در نتیجه افزایش کارآمدی سیاست خارجی کشور باشد.
The objective of the present study is to review the impact of the challenges of political development on the process of coalition and unification in the foreign policy when there is lack of relative agreement among the elites and so the political parties are not institutionalized in society. The method of study is descriptive analysis and the structuration theory was used to show that the challenges of political development in the country not only damage the coalition of parties but also would lead to losing the international opportunities. Islamic Iran’s experience of having differing political orientations and lack of relative agreement among intellectual and political elites in giving a clear definition of national interests has led to the throwback to the past and as a result, a decline in the efficiency of foreign policy. In this regard, paying attention to upstream documents, the constitution, the 20-year perspective, developmental plans, red lines, boosting the culture of political participation, responsibility, institutionalization of parties, coordination among powers, transparency in the definition of national objectives and interests, on the one hand, and overall cognition to the environment, resources, regulations, and international norms and principles, on the other hand, can tremendously decrease the challenges of political development and hence increase the efficiency of Iran’s foreign policy.
Machine summary:
com چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر چالشهای پیشرفت سیاسی در سطح عدم اجماع نسبی نخبگان و نهادینه نشدن احزاب سياسي بر روند ائتلاف و اتحادسازی در سیاست خارجی است.
برخی از چالشهای پیشرفت سیاسی در ایران مانند عدم تعریف شفاف توسعه سیاسی، تزاحم سنت و تجدد، عدم اولویتبندی توسعه اقتصادی یا فرهنگی یا سیاسی، نبود اجماع نخبگانی، چگونگی بومی کردن معیارهای توسعه سیاسی، افزایش انتظارات مردم و افکار عمومی، ارجحیت منافع فردی بر منافع ملی و سیاستزدگی، نه تنها مشکلاتی را در روند توسعه کشور ایجاد نموده، بلکه سیاست خارجی کشور را نیز با محدودیتها و ضعفهایی مواجه کرده است.
( در این راستا توجه به اسناد بالادستی، قانون اساسی، سند چشمانداز بیست ساله، برنامههای توسعه و خطوط قرمز نظام، تقویت فرهنگ مشارکت سیاسی، مسئولیتپذیری، نهادینهسازی احزاب، ایجاد هماهنگی میان قوا، شفافیت در تعریف اهداف و منافع ملی از یکسو و شناخت همه جانبه محیط، منابع، قواعد، اصول و هنجارهای بینالمللی از سوی دیگر میتواند از راهکارهای کاهش چالشهای پیشرفت سیاسی و در نتیجه افزایش کارآمدی سیاست خارجی کشور باشد.
( در این راستا توجه به اسناد بالادستی، قانون اساسی، سند چشمانداز بیست ساله، برنامههای توسعه و خطوط قرمز نظام، تقویت فرهنگ مشارکت سیاسی، مسئولیتپذیری، نهادینهسازی احزاب، ایجاد هماهنگی میان قوا، شفافیت در تعریف اهداف و منافع ملی از یکسو و شناخت همه جانبه محیط، منابع، قواعد، اصول و هنجارهای بینالمللی از سوی دیگر میتواند از راهکارهای کاهش چالشهای پیشرفت سیاسی و در نتیجه افزایش کارآمدی سیاست خارجی کشور باشد.
تأثیر چالشهای پیشرفت سیاسی بر جهتگیری ائتلاف و اتحاد در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران.